نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

عنکبوت

.
عنکبوت
یک
این مطالب جالب
   
   
   
   
   
همه چیز
 
111 families, c.40,000 species

عنکبوت‌ (تارتنک یا کارتنک[۱] یا تاربافک، (به فارسی افغانستان: جولاه یا جولاهی)‏) جانور بی مهرهٔ شکارگری است که دارای بدنی دوبخشی و هشت پا است. عنکبوت‌ها فاقد بخش‌های جوندهٔ دهان و بال‌اند. آنها در راستهٔ عنکبوت‌ها طبقه‌بندی می‌شوند که خود یکی از چند راستهٔ ردهٔ بزرگتر عنکبوتیان (تاربافان) است. ردهٔ تاربافان دربردارندهٔ گونه‌هایی چون کنه است.

اکثر عنکبوتان تار می‌تنند که معمولاً به صورت رشته‌ای پروتئینی از غده‌های تارتنِ انتهای شکم ایشان ترشح می‌شود. بسیاری از گونه‌ها از تار برای شکار استفاده می‌کنند. به این صورت که توری یا پرده‌ای می‌تنند که حشرات در آن به دام می‌افتند ولی گونه‌های فراوانی هم هستند که آزاد شکار می‌کنند. از تار در بالارفتن از جایی، ایجاد دیوارهای هموار در لانه‌های زیرزمینی، ساختن ساک تخم، درپیچیدن صید، و نگاهداری موقت اسپرم، و خیلی کارهای دیگر استفاده می‌شود. برخی گونه‌های عنکبوت بسیار سمی و خطرناک هستند و زهرشان آنقدر قوی است که می‌توانند یک انسان بکشند. ، و... از گونه‌ها ی خطر ناک عنکبوت هستند.

تارخچه بند پایان عنکبوت گونه با غده تولید ابریشم دوره ی دونین حدود 360 میلیون سال پیش ظاهر شدند ولی این جانوران ظاهرا فاقد قدرت نخ ریسی بودند.عنکبوت های واقعی در سنگ های ذغال دار از318 تا299میلیون سال پیش پیدا شدند. گروه های اصلی عنکبوت های مدرن mygalomorphaeوareneomorphae درابتدا در دوره ی تراسیک قبل از 200 میلیون سال پیش ظاهر شدند. تا سال 2008 تقریبا 40000گونه عنکبوت و 109 خانواده از آن ها ثبت و رده بندی شده است.اگر چه دانشمندان هنوز سردرگمند که چگونه تمام این خانواده ها باید دسته بندی شوند و از سال 1900بیش از 20 نوع مختلف دسته بندی برای آن ها مشاهده شده است. عنکبوت و ساختمان بدن آن عنکبوت جانور هوا زی بند پاست که هشت پا دارد با دندان هایی که سم تزریق میکند. آن ها بزرگترین دسته بند پایانند و از نظر گوناگونی در رتبه ی هفتم میان تمام موجودها زنده اند.آن ها در تمامی قاره ها به جز قطب جنوب یافت میشوند.


1.چهار جفت پا 2.سرسینه 3.شکم

=سر =قسمتی که سر به آن متصل است = قسمت بدن = چشم ها = nephridia O = nephridia lost during development

عنکبوتیان دارای بدن قطعه قطعه و مفاصل زیادی هستند که در زیر پوششی از کیتین و پروتیین قرار دارند،فرق عنکبوت ها با دیگربندپایان در این است که بدن آن ها به دو قطعه تقسیم میشود:قسمت سر وشکم.که آن دو به وسیله ی ساقه ی استوانه ای کوچک به هم متصل میشوند.برخلاف حشرات عنکبوت ها شاخک ندارند. عنکبوت ها در بدنشان ماهیچه منبسط کننده ندارند و به جای آن ماهیچه هایشان را با فشار هیدرولیکی باز میکنند. شکم آن ها شش نوع غده ی ترشح ابریشم دارد.تار عنکبوت از لحاظ اندازه شکل و تعداد رشته های چسبناک که در آن به کار رفته بسیار تنوع دارد.امروزه به نظر میرسد تار های مارپیچی از فرم های اولیه بوده است و عنکبوت هایی که تار های در هم و بی نظم تولید میکنند بسیار فراوان تر و گوناگون تر از آن هایی اند که تار دایره ای تولید میکنند. در جلوی سر سینه یک جفت اندام استوانه ای وجود دارد که یک نیش در انتها و دندانه هایی کوچک در اطراف نیش وجود دارد. این اندام جنگالی شکل را چنگال یا کلیسه می گویند. عنکبوت برای شکار، سم خود را از نوک کلیسه وارد بدن طعمه می کند. و بعدش از مرگ از همین چنگال ها مایعی را وارد بدنش می کند این مایع سبب می شود که محتویات داخل بدن موجود شکار شده به یک سوپ رقیق تبدیل شود. آن وقت عنکبوت این سوپ رقیق را با کمک دهان و معده قوی خود می مکد بنابراین این چنگال ها برای عنکبوت ها نقش حیاتی دارند. قسمت کناری بیرونی به وسیله ی دو اندام باریک و کشیده به نام پالپ محافظت می شوند. پالپ ها هاعضو اصلی حس چشایی هستند و نقش زبان را ایفا می کنند. عنکبوت ها دو چشم دارند که در قسمت جلو سر قرار دارند. چشم ها در بعضی عنکبوت ها از جمله عنکبوت گرگی یا جهنده بسیار قوی است. گروهی دیگر مانند عنکبوت های توربان حس بینایی ضعیف تری دارند. در بخش کناری سر سینه هشت پا قرار دارد. پاها در حرکت شکار و دیگر فعالیت ها نقش دارند. بدن قسمت دوم شکم است شامل قلب معده اعضای تنفسی و غده های تولید تار

 

 


اندازه

عنکبوت ها در سایز های مختلفی وجود دارند.کوچکترین آن ها پاتودیگوا از کلمبیا طولی کوچکتر از 3.7میلی متر داردو بزرگترین و سنگین ترین عنکبوت ها درمیان رطیل ها وجود دارد که تا90 میلی متر طول دارد و پاها اندازه ای تا 250 میلی متر دارند.


رنگ بندی تنها سه نوع رنگدانه در عنکبوت ها شناسایی شده:اموکروم ها،بیلین ها و گوانین ها. ملانین ،کاروتنوئید و پترینس که در حیوانات دیگر بسیار معمول هستند ظاهرا در عنکبوت ها غایبند.در برخی از گونه ها اگزوکوتیسل در پاها و پروسوما اصلاح شده که باعث پیدایش رنگ قهوه ای میشود. بیلین برای مثال در عنکبوت میکروماتا ویرسنس منجر به رنگ سبز میشود.گوانین مسؤل نشانه های سفید رنگ در عنکبوت های باغ اروپایی به نام آرنؤس دیادمانتوس است. حرکت با وجود این که تمام بندپایان برای خم کردن اعضای بدنشان از ماهیچه هایی استفاده میکنند که به داخل اسکلتشان وصل شده عنکبوت ها و اندکی از گروه های دیگر از فشار های هیدرولیکی برای منبسط کردنشان استفاده میکنند.سیستمی که از اجداد بندپای عنکبوت ها به آن ها به ارث رسیده است.تنها عضله ی منبسط کننده ای که در پاهای عنکبوت وجود دارد در سه مفصل ران وجود دارد.به همین دلیل عنکبوتی که قسمت سر وسینه اش سوراخ شده نمیتواند پاهایش را منبسط کند و پاهای عنکبوت مرده پیچ میخورد.عنکبوت ها میتوانند فشاری 8برارمقداری که برای منیسط کردن پاهایشان به وجود می آورند را ایجاد کنند.عنکبوت های جهنده میتوانند 50 برار طول خود بپرند به وسیله ی افزایش ناگهانی فشار خون در سومین یا چهارمین جفت از پاهایشان. برخلاف عنکبوت های کوچک پرنده،عنکبوت های بزرگ با وجود اینکه از فشار هیدرولیکی برای صاف کردن پاهایش استفاده میکند،به ماهیچه های خم کننده برای ایجاد نیروی دافع برای پریدن نیازمند است. بیشتر عنکبوت ها فعالانه شکار میکنند،سریع تر از تکیه کردن به تارها.آن ها طره موهای متراکمی در نوک پاهای خود دارند.این طره ها از موهای زبری تشکیل شده اندکه در انتها به هزارشاخه منشعب شده اند.این طره ها عنکبوت را قادرمیسازند که به روی شیشه های عمودی و بر روی سقف به طور وارونه راه برود.عنکبوت مثل بیشتر بند پایان دیگر حداقل 4 پایش را موقع راه رفتن روی سطح نگه میدارد. تغدیه یک عنکبوت گیاه خوار به نام Bagheera kiplingiدر سال 2008 شناسایی شد ولی بقیه عنکبوت های شناخته شده به وسیله ی شکار تغذیه میکنند.شکار حشرات یا دیگر عنکبوت ها.با این وجود گونه های معدودی از عنکبوت ها مارمولک و پرنده شکار میکنند.عنکبوت ها از گستره وسیعی از راهبرد ها برای گرفتن طعمه شان استفاده میکنند: به دام انداختن آن در تارهای چسبناک،خفت کردن آن در تار های چسبناک،تقلید کردن از طعمه برای جلوگیری از شناسایی شدن و دنبال کردن آن تا آخرین نفس.اکثر عنکبوت ها شکار را به وسیله ی حس کردن لرزش های آن شناسایی میکنند ولی شکارچی های فعال بینایی تیزی دارند وشکار چی های طبقه ی Portia نشانه هایی از هوش در انتخاب تاک تیک هایشان و توسعه ی آن ها نشان داده اند.روده ی عنکبوت ها بسیار باریک تر از آن است که بتواند غذای جامد بخورد و آن ها غذای جامد را با غوطه ور کردن آن در آنزیم های گوارشی به مایع تبدیل میکنند و آن را به وسیله ی bases of their pedipalps آسیاب میکنند چون آرواره های واقعی ندارند. خانواده ی اولوبوریداغده های سمی خود را از دست داده و طعمه اش را به وسیله ابریشم میکشد.همانطور که قبلا گفته شد روده های عنکبوت نازک است و فقط میتواند از عهده ی غذای مایع بربیاید..عنکبوت ها دوفیلتر برای بیرون نگه داشتن غذای جامد دارند.آن ها ازیکی از دوسیستم متفاوت گوارشی خارجی استفاده میکنند.بعضی از آن ها آنریم های گوارشی از قسمت میانی مجرای هاضمه به طعمه تزریق میکنندو بعد بافت های مایع را به داخل روده های خود میمکند و پوسته ی خالی طعمه را رها میکنند.دیگران هم طعمه را آسیاب میکنند و آن را با آنزیم های گوارشی غوطه ور و تبدیل به مایع میکنند.معده در قسمت سروسینه به عنوان یک پمپ عمل میکند و غذارا به قسمت های عمیق تر به سیستم گوارشی میفرستد.قسمت میانی روده آنزیم هایی دارد که مواد مغذی را از غذا جذب میکند.

 

طریقه اسیر کردن طعمه


معروف ترین روش برای اسیر کردن شکار به وسیله ی تارهای چسبناک است.تنوع در تعیین مکان تار به گونه های متفاوت عنکبوت ها اجازه میدهد که حشرات مختلفی را دریک مکان به دام بیاندازند.برای مثال تار های مسطح افقی حشراتی را که از بین گیاهان زیرین به سمت بالا پرواز میکنند را به دام می اندازند در حالی که تار های عمودی مسطح حشراتی را شنار میکند که درحال پرواز افقی اند.عنکبوت های سازنده ی تاربینایی ضعیفی دارند ولی در عوض بسیار به لرزش حساسند. عنکبوت های آبی ماده نژاد آرگیرونتا تار های ناقوس غواصی زیر آبی را میسازند که به وسیله ی هوا پرمیشود و برای هضم کردن طعمه،جفت گیری و بزرگ کردن فرزندان استفاده میشود.آن ها تقریبا به طور کامل در ناقوس ها زندگی میکنند،و به بیرون جهش میکنند برای شکار طعمه ای که ناقوس را لمس میکند یا تار ها آن را گیر می اندازند.تعداد کمی از عنکبوت ها از سطح آب ودریاچه به عنوان تار استفاده میکنن و طعمه ی به دام افتاده را به وسیله لرزش های آن به هنگام درگیری شناسایی میکند. عنکبوت های تار تن تنها تار های کوچکی را میبافند اما آن را با مهارت اداره میکند تا طعمه را به دام بیندازد.عنکبوت های طبقه ی های پیتیوتز و خانواده ی تریودیوسوماتیدا تار های خود را بسط میدهند و سپس وقتی که طعمه به آن برخورد میکند ـن را رها میکند ولی به طور فعالانه تار را تکان نمیدهند. عنکبوت خانواده ی دینوپیدا تار های کوچکتری میبافد و آن ها را در حالی که بسط داده شده است بین دوجفت اول پاهایش نگه میدارد و آن را به اندازه ی دوبرابر طول بدنش میکشد تا طعمه را به دام بیندازد و این حرکت ممکن است مساحت تار را تا ده برابر افزایش دهد.آزمایش ها نشان داده است که عنکبوت دینوپیس اسپینوسوس دو تکنیک متفاوت برای شکار طعمه دارد:ضربه زدن از پشت برای گرفتن حشرات در حال پروازی که به وسیله ی لرزش هایش شناسایی شده است و ضربه از جلو برای گرفتن حشره ای که روی زمین راه رفته و مشاهده مسشود.این دو تکنیک در دیگر عنکبوت های خانواده ی دنوپیس نیز مشاهده میشود.حشرات در حال راه رفتن بخش عمده ی شکار این خانواده را تشکیل میدهد. تغذیه بدون شکار با وجود ان که عنکبوت ها عموما به عنوان شکار کننده شناخته میشوند،عنکبوت جهنده Bagheera kiplingiبیش از90 درصد غذای خود را از یک ماده ی جامد گیاهی که به وسیله ی اغاغیا تولید میشود به عنوان بخشی از رابطه ی منفعت آمیز دوطرفه به دست می اورد. نوجوانان برخی خانواده ی عنکبوت ها از شهد گیاهان تغذیه میکنند.تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده که آن ها به طور متناوب موقع غذا خوردن خود را تمیز میکنند. از آنجایی که بعضی عنکبوت ها عیاش هستند وسعت مصرف شهد به وسیله ی آن ها دست کم گرفته شده است.شهد گیاهان حاوی موادی مثل آمینو اسید ها،لیپیدها و ویتامین ها و مواد ومعدنی به علاوه ی شکر است.وتحقیقات نشان داده که برخی گونه های عنکبوت وقتی شهد موجود است عمربیشتری میکنند.تغذیه به وسیله شهد گیاهان از ریسک درگیری با طعمه و هزینه های تولید سم و و آنزیم های گوارشی جلوگیری میکند. گونه های متنوعی از جناره ی بندپایان،تارهای ابریشمی و پوست قبلی خودشان تغذیه میکنند.گرده های چسبیده به تار ها ممکن است به همراه تارها خورده شوند و مطالعات نشان داده که عنکبوت های جوان شانس بیشتری برای بقا دارند اگر فرصت خوردن گرده را پیدا کنند.همچنین تعدادی از گونه های عنکبوت ها به تغذیه از موز،زرده تخم مرغ و سوسیس شناخته شده اند! گونه های عنکبوت عنکبوت ها گونه های متفاوتی دارند. که چند نوع از آنها را نام می بریم. - عنکبوت پرنده خوار - عنکبوت طلایی تار گرد - عنکبوت بیوه سیاه - عنکبوت خون آشام اعماق - عنکبوت کمین کننده - عنکبوت تار کروی باغی

عنکبوت پرنده خوار

یک نوع از آنها پرنده خوار است . طول بدن این نوع عنکبوت که از بزرگترین عنکبوت های جهان محسوب می شود حدود ۲۸ سانتی متر است. البته پرندگان بخش کوچکی از غذای آنها را تشکیل می دهند زیرا عنکبوت ها اشتهای زیادی دارند به طوری که روزانه ۲۰ برابر وزن بدنشان غذا می خورند.

عنکبوت طلایی تار گرد این گونه استوایی عنکبوتها، در بین گونه های آمریکایی، بزرگترین تارگرد را می سازد. هر تار گرد می تواند تا قطر (2پا) 61 سانتیمتر بزرگ شود که از جنس ابریشم زرد و سختی ساخته می شود. صدها عدد از این عنکبوتها در کنار همدیگر زندگی م یکنند و تارهای آنها انبوهی از نخ را ایجاد می کند که می تواند بزرگترین حشرات را به دام بیاندازد. عنکبوتهای دیگر وابسته به این تارها بوده و حشراتی که روی تار های تنیده شده توسط دیگر عنکبوتهای تار گرد، به دام افتاده اند،می دزدند.

 

 

 

عنکبوت بیوه سیاه

عنکبوت بیوه سیاه یکی از انواع انگشت شمار عنکبوت های سمی در ایالت آمریکاست. این عنکبوت جزء خانواده عنکبوتیه است . طول بدنش در حدود 5/1 اینچ است (کوچکتر از یک سکه) و پاهای درازی دارد. عنکبوت بیوه سیاه ، مشکی و براق است و یک علامت نارنجی قرمز یا زرد به شکل یک ساعت شنی روی شکمش دارد. عنکبوتهای سیاه و خانواده شان تقریبا هر جایی در نیمکره غربی جهان در جاهای مرطوب و تاریک یافت می شوند. مکان های مورد علاقشان توده های چوب ، کنده های درخت ، توده های خاکروبه ، انبارها ، باغهای میوه و سبزیجات ، درون دیوارهای سنگی و زیر صخره هاست. اگر آنها به داخل خانه بیایند به جاهای تاریک می روند مثل گوشه گنجه دیواری ، گاراژ یا پشت لوازم منزل . آنها به طور طبیعی کمرو هستند و تنها زمانی نیش می زنند که گرفتار شوند ، احساس خطر نمایند و یا بطور ناگهانی لمس شوند.

عنکبوت خون آشام اعماق 

یک جانور عجیب و غریب که شبیه عنکبوت است باعث شگفتی دانشمندان شده است. این جانور شبه عنکبوت که در کف اقیانوس و دریا زندگی می کند با استفاده از یک «نی» خون قربانیان خود را می مکد. این عنکبوت های آبی که بعضی از آنها نابینا هستند رده بندی علمی را به چالش کشانده اند. دکتر «کلودیو آرانگو»، جانورشناس دریایی از موزه استرالیا در سیدنی قبول دارد که این جانوران، «بند پا» هستند، اما نمی داند که متعلق به چه گونه یی هستند. وی تحقیق خود در مورد این جانوران غیرعادی که اطلاعات کمی در مورد آنها وجود دارد را در جلسه اخیر «کمیته علمی تحقیقات جنوبگان» ارائه داده است. وی می گوید: «این جانوران بسیار غیرعادی هستند.»بیش از صد سال است که چگونگی رده بندی عنکبوت های دریایی باعث سردرگمی دانشمندان شده است. این عنکبوت آبی در کف دریا می خزد و گاهی تا عمق 6 تا 7 هزار متری دریا رفته و ترجیح می دهد که در تاریکی زندگی کند. در این عمق، این جانور از اسفنج هایی که آهسته حرکت می کنند و همچنین از حلزون های دریایی تغذیه می کند. بدن این جانوران بند بند بوده و دارای یک اسکلت بیرونی هستند. این دو ویژگی باعث می شود که «بند پا» تلقی شوند و در گروه سخت پوستان، حشرات، هزارپایان و عنکبوت ها قرار گیرند. علاوه بر ویژگی های یاد شده، این عنکبوت یک سری ویژگی های بسیار عجیب دارد که ساختار تغذیه یی منحصر به فرد آن از جمله این خصوصیات است. به گفته «آرانگو»: «این جانور، خرطومی شبیه «نی» دارد که آن را به درون بدن جانوران وارد می کند و شیره آنها را می مکد.» همین ویژگی است که قرارگیری این عنکبوت را در گروه های شناخته شده بندپایان مشکل می سازد. وی در ادامه می افزاید: «این جانور شبیه عنکبوت است اما یک عنکبوت واقعی نیست. قرار دادن آن در یک جایگاه خاص از شجره حیات بسیار دشوار است.» در حال حاضر «آرانگو» مشغول بررسی تنوع و تکامل عنکبوت های دریایی است. وی موفق شده است با استفاده از مشخصات DNA و ریخت شناسی 60 گونه عنکبوت دریایی از سرتاسر دنیا یک شجره خانوادگی برای آنها تهیه کند. برخی دانشمندان بر این باورند که عنکبوت های دریایی یک گروه جدید بسیار ابتدایی را تشکیل می دهند که در پایه شجره خانوادگی بندپایان قرار دارد. اما یافته های «آرانگو» یک فرضیه دیگر را پشتیبانی می کند: این جانور بیشتر به گروهی از بندپایان نزدیک و مرتبط است که شامل عنکبوت ها و عقرب هاست.

 

 

 

 

عنکبوت کمین کننده این عنکبوت از حس بسیار بالایی برخوردار است و به محض اینکه طعمه به سوراخی که عنکبوت کمین کننده آنجا در حال انتظار است نزدیک شود با سرعت بالایی که دارد به طعمه حمله می کند و از دندانهای بسیار تیز و سمی خود استفاده می کند و آنرا شکار می کند.

عنکبوت تار کروی باغی این نوع گونه عنکبوت دام خود را در تار کروی شکل خود به تله می اندازد .

 

تار عنکبوت بین نوع تار عنکبوت و نوع خود عنکبوت رابطه ی ثابتی وجود ندارد.گونه هایی که در یک دسته قرار دارند ممکن است تار های بسیار مشابه یا کاملا متفاوتی بسازند.سیر تکاملی متقارب در تار عنکبوت یا به عبارت دیگر استفاده از تکنیک های مشابه برای تارتنی توسط گونه های بیشباهت شایع شده است. تار عنکبوت باید سه کارکرد داشته باشد:جلوی طعمه را بگیرد(قطع کردن)،بدون شکستن حرکت آن را جذب کند(متوقف کردن)وطعمه را به دام بیندازد با گرفتار کردن یا چسباندن آن به تار(نگه داری) تحقیقات اخیر نشان داده است که تار عنکبوت در حقیقت بعد از آن که کمی ویران میشود محکم تر خواهد شد. تجربه نشان داده که خرابی زیاد سرانجام تار را ضعیف میکند اما نه قبل از آنکه تار در برابر فشار باد های تند یا شکستگی ها ی گوناگون مقاومت کرده باشد.چگونه عنکبوت تار خود رو به خوبی مهندسی کند؟ابریشم عنکبوت محکم تر از استیل میباشد. محققان میگویند تار عنکبوت بر اساس یک هندسه ی پیشرفته ساخته شده اند ساختارش را بهینه سازی میکند.گروه محققان رفتار تار های شعاعی و دایره ای شکل را بررسی کرده اند تا به راز هندسه ی تار عنکبوت پی ببرند. مانند آنچه در باره ی چرخ های دوچرخه گفته شده رشته های شعاعی اشیای به دام افتاده ی نزدیک را محکم نگاه میدارند و رشته های دایره ای با نخ های شعاعی متقاطع میشوند و آن ها را محکم نگه میدارند. این تحقیق نشان میدهد که ابریشم عنکبوت بعد سفت کردن اولیه تار فشار را با کش آمدن خنثی میکند.فشار اضافه ای که باعث میشود تار محکم بشود به بقیه ی تار منتقل میشود. ساختمان کریستالی در پروتین تار ابریشم بیشترین فشار را جذب میکند و میشکند و بقیه ی تار سالم میماند.مثلا وقتی یک حشره در تار عنکبوت گیر میکند تمام تار را پاره نمیکند بلکه فقط تار هایی که که با آن درگیر شده است.بعد از اینکه یک یا دو رشته ی تار میشکند قدرت بقیه ی تار افزایش میابد.محققان میگویند ظرفیت فشار نهایی 3تا 10 در صد به وسیله ی خرابی هاافزایش میابد. گویا تار عنکبوت به گونه ای طراحی شده که شکستگی ها را پیش بینی کرده است. این مهندسی برتر در در طرح بندی ساختمانی و مواد عنکبوت را قادر میکند تا بایک تار چند وعده غذا را شکار کند. محققان نمیتوانند مواد خام ابریشم را با ماشین آلات انسانی درست کنند.اما از باکتری های اصلاح نژاد شده برای تولید پروتین ابریشم استفاده کرده اند. تنها غده های ابریشم و تار تنی عنکبوت میتواند ارتجاعی ترین تار قابل تجزیه ی دنیا را فراهم کند.اما مهندسان متوجه فواید تقلید از ویژگی های معماری طرح تار عنکبوت شده اند.

انواع تار عنکبوت تارهای کروی


نفیلا کلاواتا،عنکبوت تار کروی تننده طلایی هیچ طرحی به تنهایی برای شکارتمامی طعمه ها بهترین نیست.برای مثال فاصله ی بیشتر بین خطوط مساحت تار را افزایش میدهد بنابراین قابلیت تار برای گرفتار کردن طعمه افزایش میابد.اما قدرت متوقف کردن و نگه داری آن را کاهش میدهد.فاصله ی کمتر بین خطوط ،قطرات چسبناک بزرگتر و خطوط پهن تر قدرت نگه داری را بهبود میبخشد ولی باعث میشود طعمه راحت تر آن را ببیند و دست کم درطول روز از آن دوری کند.گرچه تفاوت معینی بین تار کروی که برای استفاده در طول روز ساخته میشود و آن که در شب ساخته میشود وجود ندارد. در واقع رابطه ی ساده ای بین ویژگی های طرح تار کروی و طعمه ای که در آن به دام می افتد وجود ندارد چرا که هر گونه عنکبوت تار کروی تننده گستره ی وسیعی از طعمه ها را شکار میکند. مرکز فعالیت تار در تار عنکبوت،یعنی همان جایی که عنکبوت کمین میکند معمولا بالای مرکز تار است چون عنکبوت سریعتر میتواند به طرف بالا برود تا به طرف پایین.مرکز فعالیت،مبدا مسیر عقب نشینی عنکبوت برای دوری از دشمنانش میباشد. تار های کروی افقی رایج هستند با وجود اینکه درمتوقف کردن و نگه داری طعمه ضعیف تر و آسیب پذیر تر به وسیله ی باران وسقوط آوار هستند.پاره ای از تحقیقات نشان داده که تارهای افقی مزایای جبران کننده ای نیز دارند،از جمله کاهش آسیب پذیری به وسیله ی باد،کمتر دیده شدن به وسیله ی طعمه ی درحال پروازبه سمت بالا به خاطر نوری که از پشت از آسمان میتابد و قابلیت نوسان برای گرفتن حشرات در حین پرواز افقی.باوجود این توضیح واحدی برای استفاده ی رایج از تار کروی افقی وجود ندارد. تعدادی گونه های مختلف غیرمعمول در تارهای کروی وجود دارد.برای مثال تار هایی که روی سطح آب قرار دارند و میتوانند طعمه را درون یا روی آب به دام بیندازند.یا تار هایی با شاخه هایی کوچک در مرکز آن که عنکبوت را قادر میسازد از دست دشمنانش مخفی شود.و یا تار های نردبانی شکل که در گرفتن حشرات موذی بسیار ظاهر شده اند.اگر چه اهمیت بسیاری از گونه ها هنوز برما پوشیده است. مراحل ایجاد تار کروی عنکبوت یک نخ چسبناک را ترشح میکند که با باد جا به جا میشود. زمانی که نسیمی سر نخ ابریشمین را به جای دیگری متصل میکند اولین گذرگاه به وجد می آید.او با عبور مجدد از روی خطوط آنها را محکم تر مینماید و خطوط را تقویت کرده تا به اندازه ی کافی محکم شوند.

 

 

 


بعد از اولین نخ افقی عنکبوت یک رشته ی شل میسازد وبه وسیله ی رشته ی دوم یک شکل yمانند میسازد که این سه نخ اولین طرح تار را تشکیل میدهد.سپس یک قاب دور آن ساخته میشود که به قسمت های دیگر وصل شود.

 

 

 

 

 

 

 


بعد از اینکه تمام طرح ها کامل شدند عنکبوت شروع میکند به ساختن تار های دایره ای شکل. در ابتدا هیچ کدام از ساختمان های رشته ای چسبناک نیستند.و فاصله بین رشته ها به اندازه ای زیاد است که عنکبوت میتواند آن را وجب کند!

 

 

 

 

 

در آخر رشته ی چسبناک بین رشته های دایره ای بافته میشود هنگام اتصال رشته ی چسبناک به طرح اصلی تار های غیر چسبناک از بین میرود.سپس تاربا رشته های غیر چسبناک yشکل وتار های چسبناک دایره ای شکل کامل میشود. و عنکبوت میتواند در مرکز تار استراحت کند.بعد از شکار در شب تار کهنه می شود وعنکبوت با خوردن آن در صبح تار را می زداید.فقط گذرگاه اول را باقی میگذارد. بعد از یک روز استراحت عنکبوت یک تار جدید را در عصرمیسازد.اگر شکار جزیی بوده و تار به سختی آسیب ندیده باشد تار در طول روز باقی میماند و بعد از یک بازسازی جزئی نجات میابد. تنوع زیادی در این نوع تار های کروی وجود دارد.

 

 

 

 

تار های بهم پیچیده تار قیفی

اعضای خانواده ی تریدیدا تار های نامنظم به پیچیده و سه بعدی میتنند که به تار های توده ای معروفند. به نظر میرسد که یک تمایل تکاملی برای کاهش تعداد تارهای چسبناک به کار رفته منجر به غیبت کامل این تار ها در برخی قطعات شده است.ساختار تارهای توده ای مبتکرانه تر از تار های کروی ست و ساختن آن ممکن است چند روز طول بکشد.

انواع دیگر تار عنکبوت های لینیفیدا غالبا صفحات افقی ناهموار میسازند،با تار های در هم و برهم متوقف کننده دربالا.حشراتی که به تار های متوقف کننده برخورد میکنند روی صفحه سقوط میکنند یا توسط خود عنکبوت بر روی آن هل داده میشوند،حشرات به وسیله ی تارهای چسبناک روی صفخه نگه داشته میشوند تا زمانی که عنکبوت از زیر حمله کند. چرا عنکبوت در دام خود گرفتار نمی شود ؟ شاید به نظر عده ای آشیانه عنکبوتهای باغ اشرافی ترین خانه ها به حساب آید . زیرا این حشرات خانه های خود را ازتارهای ابریشم مانندی میسازند . شکم عنکبوتها در حکم سازنده این تارهاست . این کارخانه از ۱۲ غده مولد تار تشکیل شده است. عنکبوت در هنگام تولید تار میتواند هر نوع تاری که خواست تولید کند . زیرا هر تار از مواد خاصی تولید شده و برای انجام کار ویژه ای ترشح می شود . نحوه تولید تار در عنکبوت بسیار پیچیده است . فقط عنکبوتهای ماده از تار لانه می سازند . عنکبوت برای اینکه بتواند حشرات را در لانه توری خود به دام اندازد , قسمتی از لانه را با تارهای چسبنده می سازد . ولی برای اینکه خودش در تله ای که برای حشرات پهن کرده است اسیر نشود یک نوع تار خشک نیز می تند و برای کلیه فعالیت های خود از آن استفاده می کند . مرکز لانه و به عبارتی سکوی انتظار عنکبوت کاملا از این نوع تار ساخته شده است . این تارها را یک جفت غده بطری شکل می سازند . از سکوی انتظار تارهای دیگری به صورت شعاعهایی خارج می شوند که از تار خشک ساخته شده اند . توسط این غدد تولید می شوند . اما تارهای چسبنده که به صورت مارپیچ بین شعاعها تنیده شده و از مرکز تا پیرامون لانه کشیده شده اند از دو جفت غده دیگر ترشح می شود یک غده تار خشک تولید می کند و دیگری هنگام خروج تار آن را به ماده چسبناک آغشته می کند . اگر حشرات پرنده به تور عنکبوت برخورد کنند این ماده به بدنشان می چسبد و اسیرشان می کند . عنکبوت در هنگام فعالیت در لانه به دقت مراقب است تا در تارهای چسبنده خود گرفتار نشود . مهمترین عاملی که عنکبوت را از افتادن در دام خود حفظ می کند ساختمان پاهایش می باشد . با گیره ها و موهایی که در انتهای پاهایش دارد می تواند تارهای خشک را بگیرد . عامل دیگر را می توان عمودی نبودن یا مورب بودن ساختمان لانه ذکر کرد . این زاویه انحراف از یکسو به عنکبوت امکان استراحت در قسمت پشتی لانه اش را می دهد و از سوی دیگر به وی اجازه می دهد تا از تارهای خشک بالا و پایین برود و با تارهای چسبناک تماس پیدا نکند . تولید مثل وچرخه ی حیات تولید مثل عنکبوتیان وتخم ریزی آنها درونی اما غیر مستقیم است در حقیقت اسپرم ها به بدن جنس ماده تزریق نمی شوند زیرا جنس نر اسپرم آماده تولید ندارد.زمانی که جنس نر علامتی از جنس ماده را در نزدیکی خود تشخیص می دهد می سنجد که آیا از گونه ی اوست ویا آماده ی جفت گیری هست یا نه،به طور مثال گونه ای از عنکبوت که تار یا "طناب ایمن" می سازد جنس نرش می تواند نوع جنس وگونه ی طرف مقابل را به وسیله ی بو تشخیص دهد.

بچه عنکبوت های از تخم در آمده

جنس ماده در حال حمل تخم ها عنکبوت ها معمولا با دقت وماهرانه اظهار عشق می کنند تا جنس ماده که بزرگ است جنس نر که کوچک است را قبل از تخم ریزی نخورد.مگر آنکه عنکبوت نر آن قدر کوچک باشد که ارزش خوردن نداشته باشد. در گونه ی"تکان دهندگان تار"الگوی دقیق تکان دادن تار یک قسمت از رسومات بین آنهاست.تاثیر این الگوی لرزش روی بدن جنس ماده در بسیاری از عنکبوت های شکاری مهم است و ممکن است که جنس ماده را هیپنوتیزم کند.

عنکبوت نر از گونه ی"عنکبوت های طلایی تکان دهندهی تار" در بالای تصویر در حال تکان دادن تار است تا از خورده شدن توسط جنس ماده که در پایین تصویر است محافظت کند. رقص وحال ژست در عنکبوت های گونه ی"پرنده"مهم است که دارای دید بسیار خوبی هستند.اگر اظهار عشق آنها موفق باشد، جنس نر اسپرم هایش را به روی تخمدان جنس ماده در زیر قسمت شکم او منتقل می کند.شکل اندام تولید مثل ماده تنها شامل محل نگه داری جنین نمی شود بلکه دارای قسمتی برای انبار کردن اسپرم ها نیز هست تا زمان نیاز آنها را آزاد کند. عنکبوت های گونه ی"Tidarren" یکی از دو زائده های بند بندی خود را قبل رسیدن به بلوغ جدا می کنند این زائده ها در این گونه حدود 20% از جرم نر را تشکیل می دهد بنابراین آنها را جدا می کند تا تحرکش افزایش یابد.در گونه ی "Yemeni" زائده ی دو م که باقی مانده است توسط جنس ماده جدا خواهد شد.این زائده ی جدا شده حدود چهار ساعت به تخمدان جنس ماده می چسبد تا عمل انتقال غیر مستقیم اسپرم ها انجام شود.در ضمن جنس ماده از این زائده تغذیه نیز می کند.در بیش از 60% موارد جنس ماده گونه ی"عنکبوت های قرمز استرالیایی" جنس نر را بعد از جدا شدن دومین زائده اش و انتقال آن به جنس مماده می کشد ومی خورد.مشاهدات نشان داده است که جنس نر گونه ی "عنکبوت های قرمز استرالیایی" هیچ گاه فرصت جفت گیری را پیدا نمی کنند،و آنها که خوش شانس باشند می توانند زاد و ولد کنند اما زمانی که مطمئن شوند که جنس ماده قبلا کامل غذا خورده است.اگر چه جنس نر بسیاری از گونه ها ،در مقایسه با عمر کوتاه آنها ،تا زمان جفت گیری زنده می مانند. جنس ماده در هر کیسه ی ابریشمی بیش از 3000 تخم می گذارد که رطوبت آن ثابت است.در بسیاری از گونه ها جنس ماده پس از تخم گذاری می میرد اما در گونه های دیگر جنس ماده با چسباندن تخم ها به تار،پنهان کردنشان در آشیانه ی خود از آنها مراقبت می کند. همانند دیگر بندپایان عنکبوت نیز برای رشد پوست اندازی می کند زیرا پوست کیتینی وسخت او قابل کش آمدن نیست.در بیشتر گونه ها جنس نر با جنس ماده ای که پوست اندازی کرده جفت گیری می کند که بسیار برای جنس نر خطرناک است. دفاع

نشان تهدید در "Sydney funnel-web spider" واضح است که رنگ عنکبوت ها به گونه ای است که می توانند استتار کنند و از شکارچیان بزرگ خود همچون پرنده ها و زنبور های انگلی از خود محافظت کنند،که هر دوی آنها بینایی رنگ خوبی دارند.بیشتر گونه های عنکبوت به رنگ محیط هستند که در آن زندگی می کنند،و گونه های دیگر رنگ متضاد با محیط دارند به گو نه ای که خال یا علامت و لکه هایی دارند که باعث میشود مرز آنها با محیط مشخص شود.در تعداد کمی از گونه ها همانند عنکبوت هاوایی خوشحال"Theridion grallator"ترکیب های رنگ زیادی دارند و در یک جا ثابت می مانند و محیط را تشکیل می دهند و این موضوع می تواند کار را برای شکارچیان آنها در تشخیص طعمه سخت تر کند.بیشتر عنکبوت ها خطرناک هستند ومزه ی خوبی ندارند بنابراین رنگ های آنها هشدار دهنده است.اگر چه گونه های کمی که زهر قوی،آرواره های بزرگ یا موهای خارش آور دارند دارای رنگ های هشدار دهنده هستند اما بسیاری از آنها زمانی رنگ های خود را فعال می کنند که ترسیده باشند. بیشتر خانواده ی "Theraphosidae" که شامل رتیل ها و"baboon spiders"نیز می شوند دارای موهای سوزش آور بر روی شکم خود هستند و از پاهای خود برای تکان دادن آنها در حمله استفاده می کنند.این مو ها زبر هستند و ریشه ی شکننده دارند نوک تیز هستند و در ردیف هایی قرار گرفته اند.این نوک های تیز سوزش وخارش شدیدی ایجاد می کنند اما هیچ مدرکی نیست که نشان دهد که آنها سمی هستند یا نه.عده ای از آنها به وسیله ی شبکه ای از نخ های خیلی محکم در تارشان از خود در برابر زنبور های انگلی محافظت می کنند،به عنکبوت فرصت می دهد تا زمانی که زنبور در تار گیر کرده است فرار کند.عنکبوت چرخ دار طلایی"Carparachne aureoflava"از بیابان های نامیب با پاشیدن شن به طرف زنبور انگلی آن را از خود دور وفرار می کند.

عنکبوت در نشانها و فرهنگ

طرح عنکبوت روی گلدان سرامیکی در "Moche"،مربوط به سال 300CE (سال انقلاب کلیسای انگلستان) عنکبوت ها نقطه ی اصلی بسیاری از داستان ها و اسطوره ها در فرهنگ های مختلف و قرن های مختلف بوده است.آنها نماد صبر و شکیبایی در هنگام شکار است که تار را می بافد و صبر می کند تا طعمه به دام بیفتد،همچنین نشانه ی شرارت و بدسرشتی به خاطر سمی و کشنده بودن نیشش است. بافندگی تار در عنکبوت ها نیز باعث به وجود آمدن اسطوره های شده است که دنیاای دیگر را به نمایش می گذارد.مردم"Moche" در "peru"قدیم طبیعت را پرستش می کردند.آنها تاکید زیادی بر حیوانات و گاهی ترسیم عنکبوت در هنرشان داشتند. تار عنکبوت در معماری ما توانسته ایم شباهت عالی بین یک تار عنکبوت و یک ساختمان قابل انبساط پیدا کنیم.مانند خیمه ی دایره ای نشان داده شده در مثال های زیر. هدف از این پروژه طراحی 4 مغازه بزرگ است که با که سقف های خیمه ای راه راه پوشانده شده اند.سوال این است که چگونه شکل دقیق و ساختمان خمیده ی خیمه را گسترش داد به نحوی که بتواند تعادل را برای الگوی داده شده از فشار ها نگه دارد. طراحی نهایی یک طراح بندی هندسه ی دایره ای شبیه به تار عنکبوت است.در نتیجه ی تار عنکبوت خطوط دایر ای نشان دهنده ی کابل های دایره ای هستند.این ها مستقیم در طرح بندی هستند و در زاویه های مساوی 15 درجه قرار گرفته اند.

 

 

 

 

 

 

 


در آمریكا معماری به نام سیمون هنلی وجود دارد كه در طراحی و ساخت پاركینگ‌ خودرو تخصص دارد. در كشور آمریكا جای پارك ماشین از مشكلات و دشواری‌های جدی است، به همین دلیل رشته‌های تخصصی در این حوزه وجود دارد. هنلی اخیرا در كتابی به نام معماری پاركینگ خودرو، چند پاركینگ برتر با بهترین طراحی در جهان را معرفی كرده است. اولین این سازه‌های پاركینگی یك ساختمان 11 طبقه است كه در سال 1995 در شیكاگو ساخته شده. این ساختمان سیمانی درون خود صدها قطعه فلز جای داده كه در نقش دیوارهای اصلی این سازه به كار گرفته شده‌اند. سازه پاركینگی برتر دیگر باز هم در شیكاگو قرار دارد، اما این یكی در سال 1962 ساخته شده است. این پاركینگ عجیب كه در ظاهر و نگاه اول نمی‌توان فهمید كه یك پاركینگ است، به شكل بلال ساخته شده است. این ساختمان 60 طبقه دارد و برای طی هر طبقه از آن، ماشین‌ها باید یك كیلومتر راه بروند. سازه بعدی كه پاركینگ برتر دنیا شناخته شده در آلمان قرار دارد و كار ساخت آن از سال 1986 شروع و در سال 1992 تمام شده است. این پاركینگ البته فضای بسیار زیادی برای جا دادن ماشین‌ها در خود ندارد، اما طراحی زیبای آن این ساختمان را به سازه‌ای منحصر به فرد در كلن تبدیل كرده است. سازه برتر بعدی در شهر لندن قرار دارد و به سال 1970 بازمی‌گردد. این سازه عظیم در درون خود فضای بسیار زیادی دارد كه البته تیره و تار است. لیون فرانسه مركز یكی دیگر از پاركینگ‌های برتر دنیاست كه در سال 1994 ساخته شده است. اهمیت ویژه این سازه آن است كه به صورت یك استوانه ساخته شده و هیچ نوری در درون آن وجود ندارد. سازه برتر بعدی در شهر هیلبرون در شمال آلمان ساخته شده كه شاهكاری از تركیب نور و ساختار و تهویه و گردنه برای پیچیدن ماشین‌هاست. تصویر این سازه بیشتر به نقاشی تار عنكبوت یا كندوی عسل شبیه است. 1.پاركینگ 11 طبقه شیكاگو 2.سازه بلالی شكل2.پاركینگ لندن (1970 م)4.سازه استوانه‌ای در لیون فرانسه 5.سازه تار عنكبوتی در آلمان

 

 

 

 

 

                    تزئین چراغ با طرح عنکبوت

استفاده های تار عنکبوت طبیعت چند میلیون سال است روش های ساخت بهتر تار را در این عنکبوت ها آزموده و هر بار متکامل تر کرده است. برای مثال اگر بشر به مواد اولیه برای ساخت محصولاتی محکم، با دوام و مقاوم در برابر حرارت بالا نیاز دارد، خب بهتر است روی عنکبوت های بیابانی کار کند،به همین ترتیب عنکبوت هایی وجود دارند که تارهایی می سازند که در برابر باد و ارتفاع و... مقاومند یعنی حتی در صنعت هوا و فضا نیز کاربرد پیدا می کنند. به طور کلی تار عنکبوت در مقایسه با وزنی که دارد مقاومتش بیش از حد تصور است و شاید بتوان گفت از هر محصول ساخت دست بشر محکم تر و سخت جان تر است. به علت نرم بودن تارهای عنکبوت به مثل ابریشم و سختی این تارها به مانند فولاد، اگر راهکاری مناسب جهت پرورش و رام کردن عنکبوت ها ارائه شود، آنگاه می توان از وجود عنکبوت ها درجهت رشد و توسعه اقتصادی، استفاده وافر نمود. محققین شیوه ای غیر از پرورش عنکبوت جهت تهیه تار عنکبوت پیدا کرده اند. به علت ناسازگاری عنکبوت ها با یکدیگر، که همدیگر را می بلعند، از طریق پروش و تکثیر عنکبوت ها به موفقیت هایی نایل نگردیده اند. تار عنکبوت ماده ای است که از لحاظ مهندسی مواد به مراتب بهتر از ابریشم های معمولی است، اما استفاده تجاری از آن تا کنون یک مشکل بوده است. تارعنکبوت همانند DNA، بال پرندگان ومروارید درون صدف ، یکی از عجایب خلقت است. وزن هزاران متر از ابریشم بافته شده از تار عنکبوت، به بیش از یک گرم نمی رسد و عجایب آن به همین جا خاتمه نمی یابد. نوعی از انواع تار عنکبوت نیز وجود دارد که عنکبوت ها ازآن برای شکار حشرات بالدار استفاده می کنند. این نوع تار حتی اگر تا دوبرابر طول اولیه اش کشیده شود، دوباره به حالت اولیه اش باز می گردد. بیش از یک قرن، محققان رویای استفاده از ویژگی های تار عنکبوت را در سر می پروراندند. اما مشکل این است که عنکبوت ها مانند کرمهای ابریشم نیستند. عنکبوت ها بیش از کرم های ابریشم پرخاشگر و قلمروطلب هستند که اهلی شوند. با توجه به دست آوردهای به دست آمده از تحقیقات زیست شناسی مولکولی توسط یک تیم در دانشگاه ویومینگ مرکز نکزیا، هم اکنون درحال راه اندازی فرایندی برای تولید تار عنکبوت است. طی دهه گذشته، زندی لوییس و همکارانش به دنبال آن بودند که ژنهائی را که برای پروتئین های کلیدی رمز داشتند برای تولید چهار نوع تار عنکبوت، دنبال هم چیده و بافت زا کنند. از زمانی که این ژنها تعیین و دوباره سازی شدند، گروه ویومینگ آنها را به داخل باکتری وارد کردند تا پروتئین های مطلوب ساخته شوند. متاسفانه مقدار محصول آن قدر کم بود که از لحاظ اقتصادی فایده ای نداشت. اما مرکز نکزیا موفق به ساخت پروتئین های تار عنکبوت شده است. نکزیا این کاررا با استفاده از بزهایی انجام داده است که تحت مهندسی ژنتیک بوده و پروتئین ها را در شیرشان ترشح می کنند. پروتئین ها به محض جمع آوری در شیره غلیظی از درخت افرا ریخته می شوند، سپس روزنه ها ی باریک آنها پر می شود تا زنجیره های پروتئین به صورت رشته هایی قوی مانند زیپ در آیند. نکزیا تمایل دارد استفاده از این تارها را در کاربردهای معدود و با ارزش در پزشکی متمرکز کند. می توان از تارهای مرغوب عنکبوت به عنوان نخ بخیه در جراحی های چشم، عروق یا اعصاب استفاده کرد. به نظر می رسد تار عنکبوت برای این کار ایده آل باشد چرا که انعطاف پذیری و مقاومت نایلون را دارد. همچنین می توان از تار عنکبوت به عنوان زردپی یا رباط های حسی استفاده کرد. استفاده های غیر پزشکی تارهای عنکبوت: از کاربرد های غیر پزشکی این تارها می توان به زره محافظ بدن اشاره کرد که تارها برای این منظور بسیار سبک تر و قابل انعطاف تر هOnline User

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

مغز


مغز یک شامپانزه

مغز یکی از حسّاس‌ترین و پیچیده ترین اعضای بدن انسان است که ۲ درصد از وزن بدن را تشکیل می‌دهد اما تا بیش از ۳۰ درصد کالری (انرژی) روزانه را مصرف می‌کند و بیشتر انرژی خود را از کربوهیدراتها (گلوکز خون) جذب می‌کند و این سوخت را سریع می‌سوزاند حتّی زمانیکه در خواب هستیم ، مغز بیشتر از هر عضوی از بدن اکسیژن مصرف می‌کند.به نارسایی مغزی ایسکمی مغزی می گویند.

مغز در همه‌ی مهره‌داران و بیشتر بی مهرگان مرکز دستگاه عصبی است. تنها شماری از بی مهرگان مانند اسفنج دریایی، عروس دریایی، بالغ و ستاره دریایی مغز ندارند، حتی اگر بافت عصبی پراکنده داشته باشند. مغز در سر و معمولا نزدیک اندام های حسی نخستین قرار دارد. مغز مهره داران کامل ترین اندام بدنشان است. برآورد شده که درانسان معمولی قشر مغز دارای 15-33 بیلیون یاخته‌ی عصبی (نورون) است که هر کدام با سیناپس به چندین هزار یاخته عصبی (نورون) دیگر متصل است. این یاخته ها بوسیله‌ی رشته های پروتوپلاسمی بلندی که آسه (آکسون) نام دارد با دیگر یاخته ها ارتباط برقرار می کنند. آکسون ها دنباله‌ای از ضربان های سیگنالی را که پتانسیل عمل نام دارند تا دورترین نقاط مغز یا یاخته های دریافت کننده ویژه‌ی هدف در بدن حمل می کنند.

از نظر تکاملی زیستی، کار مغز کنترل متمرکز بر روی سایر اندام های بدن است. مغز با تولید الگوهای فعالیت ماهیچه ها یا با هدایت مواد شیمیایی تراوشی که هورمون نام دارند، بدن را کنترل می کند. این کنترل متمرکز سبب پاسخ سریع و هماهنگ به تغییرات محیط می شود. برخی انواع پایه‌ای از پاسخ مانند بازتاب (رفلکس) می تواند توسط طناب نخاعی یا گرهها ایجاد شود، اما کنترل پیچیده و هدفمند بر رفتارها بر پایه‌ی حس های ورودی پیچیده نیازمند توانایی یکپارچه سازی اطلاعات یک مغز متمرکز است.


ساختار

مغز مهمترین بخش دستگاه عصبی مرکزی است و در انسان از بخشهای مختلفی مانند مخ، تالاموس، هیپوتالاموس، پل مغزی، ، ساقه مغز، ، عقده‌های قاعده‌ای، [[

سیستم بطنی

بطن‌های مغزی (خاکستری تیره)

درون مغز چهار بطن وجود دارد که به نام‌های بطن چپ٬ بطن راست (هردو جانبی) و بطن‌های سوم و چهارم شناخته می‌شوند.

دو بطن راست و چپ از راه سوراخ بین بطنی(Monro foramen) به داخل بطن سوم مرتبط بوده و بطن‌های سوم و چهارم هم توسط مجرای سیلویوس(Aqueduct of Sylvius) به هم راه دارند.

خون رسانی مغزی

شاخه قوس آئورت با انشعابات خود به شریان کاروتید مشترک چپ تقسیم شده و انشعاب دیگری از آن به نام شریان کاروتید مشترک داخلی ( شریان تغذیه کننده مغز )ایجاد می شود که تبدیل به سه شاخه اصلی : شریان افتالمیک _ شریان مغزی میانی _ شریان مغزی قدامی می شود. شریان مغزی میانی مهم ترین شریان تغذیه کننده نیمکره های مخ می باشد و در سطح خارجی نیمکره های مخ پخش می گردد.شاخه هایی از این شریان به قسمت های عمقی مخ و از آن جمله کپسول داخلی رفته و شریان هموراژی مغزی را تشکیل می دهد که انسداد یا پارگی آن باعث سکته مغزی (بر اثر خونریزی مغزی) می شود.شریان مغزی قدامی نیز قسمت های قدامی مغز را تغذیه می کند.

آسیب‌شناسی

مغز نسبت به آسیبها بسیار حساس است ونورونها نمی توانند بیش از پنج دقیقه در برابر ایسکمی مقاومت کنند. نورونها در انسان بالغ قادر به تکثیر سلولی نیستند.جراحی مغز و اعصاب یک عمل فوق تخصصی جراحی است که با اعمال جراحی روی دستگاه عصبی بدن پاره‌ای از آسیب‌های مغز و اعصاب را می‌تواند بهبود بخشیده و یا از ادامه روند آسیب جلوگیری نماید.

از بین رفتن بافت میلین، بیماریهای مادرزادی و ضربه از دیگر آسیبهای مختلف مغز هستند.

Online User
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

بستنی

بستنی توت فرنگی

بستنی نوعی دسر یخ‌زده است، که باید شامل حداقل ۱۰٪ چربی شیر باشد. مقدار این چربی می‌تواند از ۱۰ تا ۱۶ درصد تغییر یابد که معمولاً بستنی‌ها حاوی ۱۴٪ چربی شیر هستند[۱]، همچنین بستنی می‌تواند شامل دیگر انواع لبنیات مثل خامه باشد که به همراه مواد شیرین‌کننده و طعم‌دهنده تهیه می‌شود. اولین کارخانه صنعتی بستنی‌سازی جهان در سال ۱۸۵۱در مریلند، کار خود را آغاز نمود.[۲]


تاریخچه تهیه بستنی

در امپراتوری ایران، مردم افشره آب انگور را روی مقداری برف در کاسه‌ای میریختند و آنرا به عنوان دسر، مخصوصا هنگام گرمی هوا صرف می‌کرده‌اند. برف یا از زیرزمین‌های سردی به نام یخچال، یا از برف باقیمانده بر روی کوه‌های اطراف پایتخت تابستانه، هگمتانه، برداشت می‌شده است.[۳]

اولین مغازه بستنی فروشی در آمریکا در سال ۱۷۷۶ در نیویورک شروع به کار کرد. مهاجران آمریکایی اولین کسانی بودند که اصطلاح ice cream را به کار بردند. اصطلاحی که در ابتدا iced cream بود و بعدها بصورت ice cream کوتاه شد. هم چنین Burt Baskin و Irvine "Irv" Robbins دو برادر خوانده بودند، که برای اولین بار در کالیفرنیای آمریکا فروشگاه های Baskin-Robbins را راه اندازی کردند.

انواع بستنی

بستنی دارای تنوع‌های گوناگونی است. مانند بستنی‌های سنتی، بستنی‌های ایتالیایی یا میوه‌ای، میلک شیک‌ها و بستنی‌های یخی.

قدمت دسرهای یخی در چین به ۴ هزار سال قبل می‌رسد. یک نوع از این دسرها با قرار دادن سنگ نمک و برف در جداره‌های ظروف حاوی شربت تهیه می‌شد (نمک باعث می‌شود دمای یخ‌زدن آب به زیر صفر برسد) و نوع دیگری با قرار دادن شیر، برنج کاملا پخته به همراه ادویه در داخل برف تهیه می‌شد. بستنی یخی هم با آب‌میوه، عسل و ادویه درست می‌شد. این دسرهای یخی از مسیرهای تجاری وارد ایران هم شدند. همچنین حدود ۴ هزار سال پیش در ایران دسر یخی فالوده با استفاده از یخ، گلاب، آرد برنج رشته‌ای و زعفران و طعم‌دهنده‌های دیگر ساخته می‌شد.[۴][۵]

بستنی ایرانی

نوعی بستنی با نام بستنی سنتی یا ایرانی در ایران رواج دارد که دارای طعم زعفران و رنگ زرد می‌باشد. این بستنی همراه با خلال پسته و تکه‌های بزرگ خامه‌است و طرفداران زیادی دارد. یکی از اولين كسانی بوده كه در ايران بستنی فروشی داشته است. بستنی اكبر مشتی با نوع خارجی آن بسيار متفاوت بود.ايرانی‌ها استفاده از گلاب و زعفران را بر ثابت کننده‌ها ترجيح می‌دادند.

پیش از این بستنی‌های سه رنگ در بسیاری از شهرها رواج داشت که رنگ زرد آن زعفرانی، سفید آن وانیلی و رنگ قهوه‌ای دارچینی بود که توسط استاد بستنی ساز این سه رنگ به هم چسبیده و در ظروف یک بار مصرف فروخته می‌شدند.

نگارخانه

Online User
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

کودکی

هلن کلر، در ۲۷ ژوئن ۱۸۸۰ در «توسکامبیا» در ایالت آلاباما، متولد شد. او هنگامی که ۱۹ ماه بیشتر از زندگی‌اش نمیگذشت، در اثر ابتلا به یک نوع بیماری (شاید یا تب مخملک)، بینایی و شنوایی خود را از دست داد و ارتباطش با دنیای بیرون قطع شد. هنگامی که کلر شش سال داشت، او را به الکساندر گراهام بل نشان دادند و گراهام بل پس از معاینه، یک معلم ۲۰ ساله به نام (میسی) را که در موسسهٔ آموزش نابینایان پرکینز در بوستون فعالیت می‌کرد، برای آموزش او فرستاد. چنانکه کلر بعدها درباره خود می‌نویسد، زندگی واقعی او در یک روز از ماه مارس سال ۱۸۸۷ وقتی که تقریباً ۷ ساله بود، با ورود معلمش به زندگی او آغاز شد. او از این روز به عنوان مهم‌ترین روزی که در زندگی به خاطر دارد، یاد می‌کند. سالیوان معلمی سخت کوش و فوق‌العاده بود که از مارس ۱۸۸۷ تا پایان عمر خود در اکتبر ۱۹۳۶، در کنار کلر ماند.

سالیوان با فشار دادن علاماتی توسط انگشتان خود، به عنوان حروف، بر کف دست هلن با او ارتباط برقرار می‌کرد و از این راه برای آموزش کلمات به او استفاده می‌نمود. در عرض چند ماه کلر فرا گرفت که چگونه اشیایی را که لمس می‌کند، به آن حروف ربط دهد و آنها را هجی کند. او همچنین، موفق شد تا به وسیله لمس کارتهایی که حروف برجسته بر آنها نوشته شده بود، جمله‌هایی را بخواند و با کنار هم چیدن حروف در یک لوح، خود جمله بسازد. بین سالهای ۱۸۸۸ و ۱۸۹۰، کلر زمستانها را در موسسه پرکینز، برای آموزش خط بریل گذراند، سپس زیر نظر «سارا فولر» در بوستون، برای آموختن صحبت کردن، دوره‌ای آموزشی و تدریجی را آغاز کرد. او همچنین لب‌خوانی از طریق لمس دهان و گلوی شخص صحبت کننده را فرا گرفت.

تحصیلات

هلن کلر هشت ساله و معلمش آن سالیوان در بروستر، کیپ کود، ماساچوست، ۱۸۸۸.

هلن حتی وقتی که دخترک کوچکی بود بسیار مشتاق ورود به دانشگاه بود. در سن ۱۴ سالگی، وی در یک مدرسه ناشنوایان در نیویورک ثبت نام کرد و در ۱۶ سالگی به «مدرسه کمبریج بانوان جوان» در ماساچوست راه یافت. کلر در سال ۱۹۰۰ توسط کالج رادکلیف پذیرفته شد و ۴ سال پس از آن، به کمک آنی سالیوان معلم خود، که سخنرانی‌ها را در کف دست او می‌نوشت، از آنجا فارغ التحصیل شد. در این مدت او توانست با فشار دادن انگشت بر گلوی آنی و تقلید ارتعاشات صوتی او صحبت کردن را بیاموزد. بنابراین او اولین فرد نابینا- ناشنوایی بود که از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

نویسندگی

هلن کلر از زمانی که در دانشگاه «رادکلیف» دانشجو بود، نگارش را آغاز کرد و این حرفه را ۵۰ سال ادامه داد. علاوه بر «زندگی من»، ۱۱ کتاب و مقالات بیشماری در زمینه نابینایی، ناشنوایی، مسائل اجتماعی و حقوق زنان به رشته تحریر در آورده است.

فعالیت‌های اجتماعی و سالهای پایانی

هلن کلر هرگز نیاز نابینایان و نابینا- ناشنوایان دیگر را از نظر دور نمی‌کرد. او از دوستان دکتر «پیتر سالمون»، مدیر اجرایی خدمات هلن کلر برای نابینایان بود و او را در تأسیس مرکزی یاری نمود که به عنوان مرکز ملی هلن کلر برای جوانان و بزرگسالان نابینا- ناشنوا نام گرفت.

Alabama quarter, reverse side, 2003.jpg

هلن کلر عضو حزب سوسیالیست آمریکا بود و در چندین انتخابات پیاپی از نامزدی یوجین دبس، چهرهٔ معروف کمونیست و سوسیالیست، حمایت می‌کرد. او در زمینهٔ حقوق زنان نیز فعال بود و از کنترل بارداری و حق رای برای زنان حمایت می‌کرد. او در ضمن عضو اتحادیهٔ کارگری چپ "" بود و در مطلبی به نام "چرا به کارگران صنعتی جهان پیوستم" توضیح می‌دهد که چطور تحت تأثیر اعتصاب لارنس به عضویت این اتحادیه در آمده.

هلن کلر از طرفداران انقلاب روسیه بود و در مطالبی چون "به روسیهٔ شوروی کمک کنید" و "روح لنین" به این قضیه می‌پردازد.

در سال ۱۹۳۶، هلن کلر به «کانکتیکات وستپورت» رفت و تا پایان عمر در آن‌جا ساکن بود. او درژوئن ۱۹۶۸ در سن ۸۸ سالگی درگذشت.

 

Online User

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

آمپول

آمپول‌هایی حاوی محصولات داروئی

آمپول (به فارسی افغانستان: پیچکاری)‏ (به فرانسوی: Ampoule)‏ کپسول شیشه‌ای یا پلاستیکی بی‌منفذ، حاوی یک چند دارو به صورت محلول سترون.

آمپول معمولاً به دو شیوه داخل وریدی و عضلانی به بیمار تزریق می‌شود. البته شیوه‌های ناشایعی مانند تزریق داخل جلدی، زیرجلدی و داخل مفصلی نیز وجود دارند.

 

 

 

 

 

پني سيلين
همه آنچه كه بايد درباره معروفترين آنتيبيوتيك دنيا بدانيد
▲پني سيلين عصاي دست پزشكان
 
 
 
 
شايد خيلي از پدرومادرها در تعجب باشند كه چرا پزشكان ديگر مانند گذشته پنيسيلين تزريقي تجويز نميكنند. تنها دليل ندادن پنيسيلين تزريقي، احتمال ايجاد يك واكنش حساسيتي كشنده است كه اين احتمال در مورد پنيسيلينهاي خوراكي كمتر است. يك دوره درماني پنيسيلين خوراكي، اگر درست مصرف شود، به اندازه تزريق همان مقدار پنيسيلين، موثر است. ولي اگر شما به پنيسيلين حساسيت داريد، استفاده از پنيسيلينهاي خوراكي شايعي مثل آموكسيسيلين نيز ميتواند براي شما مشكلساز شود.
بههر حال پنيسيلينها يكي از مهمترين گروههاي آنتيبيوتيكي محسوب ميشوند. اگر چه پس از نخستين پنيسيليني كه در دسترس قرار گرفت و امروزه به طور وسيع همراه با مشتقات جديد مورد استفاده قرار ميگيرد، در طي اين مدت آنتيبيوتيكهاي متعدد ديگري نيز توليد شده است، ولي باز هم پنيسيلينها برتري نسبي داشته و انواع آنها در حال حاضر عليه بسياري از بيماريهاي عفوني، دارويي انتخابي به حساب ميآيند.
بههر حال پنيسيلينها يكي از مهمترين گروههاي آنتيبيوتيكي محسوب ميشوند. اگر چه پس از نخستين پنيسيليني كه در دسترس قرار گرفت و امروزه به طور وسيع همراه با مشتقات جديد مورد استفاده قرار ميگيرد، در طي اين مدت آنتيبيوتيكهاي متعدد ديگري نيز توليد شده است، ولي باز هم پنيسيلينها برتري نسبي داشته و انواع آنها در حال حاضر عليه بسياري از بيماريهاي عفوني، دارويي انتخابي به حساب ميآيند. چرا پني سيلين؟
پنيسيلين متعلق به خانوادهاي از داروهاست كه آنتيبيوتيكهاي بتا لاكتام نام دارند. پنيسيلين و آموكسيسيلين جزء اين داروها هستند كه نسبتا ارزان هستند و معمولا در ريشهكن كردن تعداد زيادي عفونتهاي باكتريايي موثرند كه اين عفونتهاي باكتريايي شامل عفونتهاي پوست، گوش، سينوسها و سيستم تنفسي فوقاني ميشود. پنيسيلين چه از راه خوراكي و چه از راه تزريقي استفاده شود، با مهاركردن ساخت ديواره سلولي باكتريها، رشد باكتريها را در بدن متوقف ميكند.

 

انواع پني سيلين
انواع متفاوتي از پنيسيلينها وجود دارد كه هر يك عفونتهاي خاصي از بدن شما را مورد هدف قرار ميدهند. پنيسيلينها را ميتوان به دو گروه تزريقي و خوراكي تقسيمبندي كرد.
در گروه تزريقي ميتوان پنيسيلين G، بنزاتين پنيسيلين( Gپنادر)، پنيسيلين 3،3،6 و پروكائين پنيسيلين را نام برد.
پنيسيلين :G برحسب تركيب شيميايي محيط تخمير كه براي كشت پنيسيليوم از آن استفاده ميشود، ميتوان انواع پنيسيلينهاي طبيعي را توليد كرد، پنيسيلين G كه بالاترين فعاليت ضدميكروبي در ميان اين قبيل پنيسيلينها را دارد، تنها پنيسيلين طبيعي است كه مصرف باليني دارد و براي درمان عفونتهاي سيستميك متوسط تا شديد ناشي از ميكروارگانيسمهاي حساس به پنيسيلين مانند سياهسرفه، ديفتري، سوزاك، مننژيت، پنوموني(ذاتالريه) عفونتهاي استرپتوكوكي مثل تب مخملك، سيفيليس، كزاز، استفاده ميشود. اين دارو كوتاهالاثر است و اوج اثر آن در تزريق عضلاني 51 تا 03 دقيقه و نيمه عمر آن 02 تا 05 دقيقه است.
بنزاتين پنيسيلين :G همان پنادر معروف است. اين دارو به صورت نيمه مصنوعي توليد ميشود و براي درمان عفونتهاي بسيار حساس به پنيسيلين G مانند پنوموني، گلودرد چركي (فارنژيت استرپتوكوكي)، بيماريهاي آميزشي نظير سيفيليس و همچنين در پروفيلاكسي تب روماتيسمي مصرف ميشود. مزيت آن اين است كه تزريق عضلاني آن، غلظت خوني كم ولي طولاني ايجاد ميكند و جزء پنيسيلينهاي تاخيري است و مدت اثر آن تا چندين روز طول ميكشد و به ميزان يك ميليون و 002 هزار واحد از راه عضلاني، و فقط يك آمپول تجويز ميشود. البته از نام يك ميليون و 002 هزار واحد نترسيد زيرا هر يك ميليون واحد پنيسيلين معادل 6/0 گرم پنيسيلين است.

 

آخ چه دردي!
تزريق عضلاني پنيسيلينها و بخصوص پنادر بسيار دردناك است و كسي كه يك بار آمپول پنادر زده باشد تا آخر عمرش آن را فراموش نخواهد كرد! ولي خيلي از اوقات به اشتباه به بيمار توصيه ميشود براي كاهش درد، حوله داغ يا كيسه آب جوش روي منطقه تزريق بگذارد اما بدليل افزايش جريان خون در آن منطقه جذب دارو زياد ميشود در حاليكه دليل استفاده عضلاني اين است كه جذب دارو به مرور باشد و تا مدت زيادي دارو غلظت خوني مناسب داشته باشد. پس در صورتي كه ميخواهيد درد منطقه تزريق را كم كنيد از يخ استفاده كنيد، البته بدون انجام اين كار هم معمولا درد بعد از 01 دقيقه خود به خود تسكين مييابد.پنيسيلين 3،3،: 6 به خاطر اين 3،3،6 ناميده ميشود كه حاوي 006 هزار واحد بنزاتين پنيسيلين G، 003 هزار واحد پنيسيلين G پتاسيمي و 003 هزار واحد پروكائين پنيسيلين است.حسن آن در اين است كه هم حاوي پنيسيلين فوري و هم پنيسيلين تاخيري است وطبعا در بيماران حاد كاربرد دارد و براي گلو دردهاي چركي نيز استفاده ميشود.
 
 

نكته مهم در مورد گلودرد چركي
يك آمپول 3،3،6 يا يك آمپول پنادر براي درمان كافي است، اما بايد در نظر گرفت اگر فرد بعد از 42 تا 84 ساعت از شروع عفونت مراجعه كند، بايد دوره بيماري را سپري كند يعني در صورت تزريق بعد از اين مدت باز هم بيمار 5 تا 6 روز گرفتار است و پس از آن خوب ميشود اما اگر سريعا در همان چند ساعت اول تزريق صورت بگيرد، دوره بيماري هم كاهش مييابد و اين ربطي به تعداد آمپول و نوع آن ندارد.
و اما تاكيدي كه بر استفاده پنيسيلين پنادر يا 3،3،6 براي درمان گلودردچركي وجود دارد بدليل پيشگيري از ابتلا به بيماري تب روماتيسمي و بيماريهاي دريچهاي قلبي ناشي از آن است.

 

پني سيلين هاي خوراكي
در اين گروه پنيسيلين V، آمپيسيلين و آموكسي سيلين پركاربردترينها هستند.
پنيسيلين V در واقع فرم خوراكي پنيسيلين G است زيرا پنيسلين G به صورت خوراكي موثر نيست و اسيد معده آن را از بين ميبرد. آمپيسيلين و آموكسي سيلين تقريبا مشابه هم هستند و جزء پنيسيلينهاي وسيعالطيف هستند و براي درمان عفونتهاي گوش، بيني، گلو، عفونتهاي مجاري ادراري و پوست استفاده ميشوند. تنها تفاوتشان، جذب گوارشي بهتر در مورد آموكسيسيلين است بنابراين هر 8 ساعت استفاده ميشود، در صورتيكه آمپيسيلين بايد هر 6 ساعت خورده شود و شايد باز هم سئوالي در ذهن شما باشد كه چرا اين داروها را داخل كپسول قرار ميدهند؟ علت اصلي اين است كه كمتر تحت تاثير اسيد معده قرار گيرند و با اين كار ميزان اثر دارو بالاتر رود.

 
 
داستان تولد پنيسيلين
داستان كشف پنيسيلين يكي از جالبترين داستانهاي تاريخ علم پزشكي است:
در سال 8291، الكساندر فلمينگ اسكاتلندي در آزمايشگاه بيمارستان فست ماري در لندن در مورد باكتريها مطالعه ميكرد. او تعدادي از باكتريها را در محيط كشت در آزمايشگاه قرار داد و به تعطيلات رفت، پس از بازگشت، مشاهده كرد كه كپكي كشتهاي او را آلوده كرده و باكتريهاي مجاور كپك، از بين رفتهاند. او به اين فكر افتاد كه حتما چيزي بايد در اين كپك باشد كه باكتريها را كشته است. از آنجا كه كپك آلودهكننده به جنس پنيسيليوم تعلق داشت فلمينگ ماده ضدباكتريايي حاصل از آن را پنيسيلين ناميد كه در دهه 0491 به توليد و استفاده عمومي رسيد و جان بسياري از بيماران را نجات داد.

 

و اما حساسيت به پنيسيلين
حساسيت به پنيسيلين شايعترين حساسيت دارويي است. پاسخهاي حساسيتي به پنيسيلين از مشكلات پوستي اذيتكننده تا واكنشهاي تهديد كننده حيات مانند اختلال در تنفس متغيرند. شناختن علايم يك واكنش حساسيتي ميتواند به شما در تشخيص يك حساسيت شديد به پنيسيلين، قبل از اينكه خيلي دير شده باشد، كمك كند.
اگر به فرزند شما بايد پنيسيلين تزريق شود، در مطب يا بيمارستان حداقل 03 دقيقه و ترجيحا 06 دقيقه صبر كنيد تا مواظب واكنشهاي حساسيتي احتمالي باشيد.
واكنشهاي فوري: در طي اولين ساعت پس از استفاده از پنيسيلين تزريقي اتفاق ميافتند. شايعترين واكنش، كهير و شديدترين واكنش، شوك آنافيلاكتيك است.
كهير، واكنش عروق پوست است كه با ظاهر شدن زودگذر لكههاي كمبرجستهاي كه از پوست اطراف خود سرختر يا رنگ پريدهتر هستند و اغلب همراه با خارش شديد هستند، مشخص ميشود. آنژيوادم نيز يكي از واكنشهاي فوري شديد است كه با تورم لبها، زبان و يا صورت مشخص ميشود. كاهش فشارخون و مرگ متعاقب آن ميتوانند بدون وجود ساير علايم باشند. به طور ناشايعتر آب ريزش بيني، آسم و تورم حلق ممكن است روي دهند.
واكنشهاي تسريع شده: يك تا 27 ساعت پس از شروع درمان با پنيسيلين اتفاق ميافتند و معمولا با كهير، ضايعات پوستي، خارش چشمها و يا آنژيوادم ظاهر ميشوند. گهگاهي تورم حلق روي ميدهد ولي افت فشارخون و مرگ ومير نادر است.
واكنشهاي تاخيري يا ديررس: پس از گذشت 27 ساعت از شروع استفاده پنيسيلين بوجود ميآيند و با تظاهرات پوستي مانند ضايعات پوستي مخملك مانند، سرخك مانند و يا كهير مانند مشخص ميشوند و بيشتر در تنه و قسمتهاي فوقاني دست و پا بهوجود ميآيند. واكنشهاي تاخيري غير پوستي، تب و واكنش مشابه بيماري سرم هستند. در بيماري سرم علايمي به صورت تب خفيف، كاهش گلبولهاي سفيد تا درد مفاصل يا آرتريت شديد، درگيري غدد لنفاوي، بزرگي طحال، تغييرات ذهني، وجود خون در ادرار مشاهده ميشود.
تب ميتواند تنها نشانه واكنش حساسيتي به پنيسيلين باشد. تب به حد بالا رسيده و دوام پيدا ميكند، سپس فروكش ميكند و لرز هم گهگاهي وجود دارد.
آيا يك واكنش حساسيتي حتما در دفعات بعدي نيز تكرار ميشود؟
واكنش حساسيتي امكان دارد با هر دوزي از پنيسيلين رخ دهد و حساسيت نسبت به يك نوع پنيسيلين بيمار را در معرض خطر بيشتري از واكنش به هنگام برخورد با پنيسيلين نوع ديگر قرار ميدهد. ولي، رويداد يك نوع واكنش حساسيتي، الزاما بر تكرار آن در برخوردهاي بعدي دلالت ندارد.
دكتر آندرا آپتر، متخصص ايمني حساسيت شناسي دانشگاه پنسيلوانيا طبق تحقيقاتش ميگويد: <تنها 06 درصد افرادي كه يك واكنش اوليه داشتهاند در بار دوم هم مشكل خواهند داشت.>
واكنش حساسيتي ممكن است در غياب برخورد قبلي با دارو باشد، اين حالت با برخورد ناشناخته قبلي با پنيسيلين در محيط پديد ميآيد (مثلا در غذاهاي حيواني، شيرگاو يا از طريق قارچ مولد پنيسيلين) اگر چه حذف آنتيبيوتيك معمولا منجر به از بين رفتن سريع تظاهرات حساسيت ميشود، ولي ممكن است علايم به مدت 1 تا 2 هفته و يا مدت بيشتري بعد از قطع درمان ادامه يابند. در برخي موارد، واكنش خفيف بوده و حتي با ادامه مصرف پنيسيلين ناپديد ميشود ولي در ساير موارد قطع فوري درمان با پنيسيلين ضروري است. در موارد نادري حالات مرگآور آنافيلاكسي ميتواند بدنبال خوردن دوزهاي كوچك آنتيبيوتيك يا تست حساسيت پوستي با مقادير ناچيز هم پديد آيد. در كل بروز واكنش حساسيتي پوستي كه شايعترين نوع حساسيت به پنيسيلين است حدود 1 درصد است.

 

آنافيلاكسي
واكنشهاي آنافيلاكتيك حاد ناشي از انواع پنيسيلين، مهمترين خطر محسوب ميشوند. واكنش آنافيلاكتيك در هر سني ميتواند بروز كند و احتمال رويداد آن 5 در دههزار است و 2 در 001 هزار ميتواند كشنده باشد. بيشتر از 004 مورد مرگ در سال از اين عارضه درماني رخ ميدهد. حدود 03 درصد افرادي كه گرفتار آنافيلاكسي شدهاند، قبلا پنيسيلين دريافت نكردهاند. بنابراين ضرورت تست پوستي مشخص ميشود. شوك آنافيلاكتيك، يك واكنش حساسيتي شديد است كه در طول دقايقي پس از تزريق پنيسيلين ايجاد ميشود.
چگونه شوك آنافيلاكتيك ايجاد ميشود؟
بعد از تماس با ماده حساسيتزاي پنيسيلين، عروق خوني به نواحي اطراف خود، نشت ميكنند، در نتيجه فشارخون ممكن است سريعا پايين بيفتد. از آنجاييكه جريان خون كمتر ميشود، اكسيژن كمتري به مغز و ديگر اعضاي حياتي بدن ميرسد، و اين اعضاء نميتوانند به درستي كار كنند و بدن وارد شوك ميشود. به علاوه، بدن موادشيميايي مانند هيستامين آزاد ميكند كه باعث تورم پوست، قرمزي و خارش شديد ميشود. از عوارض شوك آنافيلاكتيك، آسيب به مغز، اختلال در عملكرد كليه و مرگ است.
نشانههاي شوك آنافيلاكتيك
ضربان سريع، مشكل در تنفس و خسخس سينه، تهوع و استفراغ، درد معده، تورم لبها، زبان و گلو، كهير، پوست رنگپريده و سرد و مرطوب، خوابآلودگي، گيجي يا از دست دادن هوشياري از نشانههاي آنافيلاكسي هستند. ايست قلبي و سكته قلبي (انفاركتوس حاد) نيز ممكن است اتفاق بيفتد.
شوك آنافيلاكتيك احتياج به مراقبتهاي پزشكي فوري دارد. اگر شما مشكوك هستيد كه فردي در شوك است، اورژانس را خبر كنيد. كنترل كنيد كه آيا تنفس فرد قطع شده است يا قلبش از تپيدن باز ايستاده است يا خير. اگر چنين است بايد عمليات احياء قلبي ريوي را شروع كنيد و تا بازگشت فرد به تنفس و ضربان قلب و يا رسيدن اورژانس اين كار را ادامه دهيد.
در مرحله بعد، مطمئن شويد كه فرد به راحتي روي زمين دراز كشيده است و اگر راههوايي او باز است(چيزي درد دهان يا گلويش نيست)، پاي فرد را تا بالاي سطح قفسه سينهاش بالا ببريد تا جريان خون او به طرف قلب و مغزش افزايش يابد.
بدون مراقبت پزشكي فوري، نتيجه ممكن است مرگ باشد و در هر صورت درمان سريعتر ميتواند باعث جلوگيري از عوارض جدي شود.
حتما متوجه شدهايد كه پيشگيري از واكنش حساسيتي كه از عوارض جانبي مصرف پنيسيلين است، بسيار ميتواند مهم باشد. يك نفر با انجام تست پوستي حساسيت به پنيسيلين ميتواند تا حدي مطمئن شود كه نسبت به پنيسيلين حساسيت دارد يا نه. در عمل تست پوستي معمولا براي بيماراني با سابقه مطرح كننده حساسيت به پنيسيلين انجام ميشود. تست پوستي منفي تا حد زيادي اين اطمينان را ايجاد ميكند كه فرد واكنش حساسيتي فوري، يا تسريع شده را حتي با يك سابقه قبلي حساسيت به پنيسيلين، نخواهد داشت. در ميان بيماراني كه سابقه قبلي حساسيت به پنيسيلين ندارند، تست پوستي مثبت، نشانگر احتمال زياد واكنش متعاقب است. البته تست پوستي، افراد مستعد به واكنشهاي حساسيتي تاخيري يا ويروس را مشخص نميكند. قابل ذكر است در افراديكه سابقه قبلي حساسيت به پنيسيلين دارند، با گذشت زمان، احتمال مثبت شدن تست كمتر ميشود.
زندگي كردن با حساسيت به پنيسيلين
اگر شما به پنيسيلين حساسيت داريد، به معني اين نيست كه الزاما به تمام آنتيبيوتيكها حساسيت داريد. پزشك شما ميتواند براي شما آنتي بيوتيكي تجويز كند كه رابطهاي با پنيسيلين نداشته باشد و در نتيجه هيچ مشكلي براي شما ايجاد نكند. ولي در مورد بعضي عفونتها ممكن است براي شما لازم باشد كه قطعا پنيسيلين مصرف كنيد. در اين مورد، پزشك شما ميتواند حساسيتزدايي كند. در طول روند حساسيت زدايي، شما مقادير كم ولي به تدريج افزايشيابنده دوزهاي پنيسيلين را به صورت خوراكي يا داخل وريدي دريافت ميكنيد و براي اينكه ممكن است حساسيتزدايي، آغازگر يك واكنش حساسيتي باشد، اين كار فقط در يك محيط كنترل شده بيمارستاني صورت ميگيرد. حساسيتزدايي فقط مدتي اثر دارد كه شما پنيسيلين دريافت ميكنيد و اگر شما حساسيتزدايي را متوقف كنيد و بعداً احتياج به استفاده از پنيسيلين پيدا كنيد، بايد دوباره حساسيتزدايي شويد.
اگر پزشك شما ميگويد كه شما به پنيسيلين حساسيت داريد، يك فكر خوب اين است كه يك علامت هشداردهنده كه بيانگر حساسيت شما به پنيسيلين است بهصورت مچبند يا يك كارت در كيف پولتان، به همراه داشته باشيد

 

Online User
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |


آیا می دانید رنگ مد سال ۹۲ چیست؟

سبز زمردی!

 

عکس از ...:

 

 

 

Online User
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

سلام.میدونم از بس تو وب ها گفتن نظظظظظظر بدید خسته شدید .منم گفتم که برای اخرین بار بگم :برای این که از شر نظر راحت شید نظر بدید تا از نظظظظظظر سیر بشیم !!!!!(ما وب نویسا)مرسسسسسسسسسسی!

 

 

 

no be sad

Online User
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

نظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظر

بدید لطفا .

Online User
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

توی نظظظظظظظظظظظظراتتون خیلی نوشته بودند که توی پیچ رنک گوگل گفته...........خودتون می دونید !در پاسخ به شما دوستان گرامی:۱)باشه هر وقت تونستم میام و می لینکم ۲)خیلی ممنونم که نظظظر دادید.

 

 

 

 

 

دوست عزیزی که گفتی با فونت بزرگ بنویسم :۱)مرسسسسی که هم مشکلمو گفتی و هم نظظظظظر دادی.۲)از این به بعد با فونت بزرگ می نویسم !!!!

 

 

 

 

 

 


از بقیه هم  که نظظظظظر دادن و تشکر کردن ممنونم !!!!

 

 

لطفا بازم بیاید.

 

 

Online User
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

.سال نو ی شما مبارک .امید وارم از ساعت۲:۳۱:۵۶تا آخرین روز شما توی این وب عیدی بگیرید.

امید وارم از این وب نشده باشید و بازم بیایدو نظظظظر بدید.

یه سوال خیلی جالب :میدونید مهم ترین چیز توی وبلاگ چیه !!!!خوببببببببببب معلومه نظظظظظظظظظر.یه وب معرفی کنید که نظظظظر نخواهد .تو نظظظظراتتون معرفی کنید !!!!مرسسسسسی.

خوب یه چیز نظظظظظراتتون به بالای ۳۰ تا رفته !!!!!!!!اینم قیافه های من بعد از دیدن این خبر:

هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه .

می دونم این بخش هایی که توشون نوشته نظظظظظر بدید رو یا نمی خونید یا قیافهاتون ارز رویاین که خیلی اسم نظظظظر رو شنیدیداین جوریه :

قصد بی ادبی نداشتم بلکه همتونو دوست دارم .هه هه هه هه هه

لطفا منو با نظظظراتتونکنید و بی نظظظراتتون نکنید .ممممممممممممممممممرررررررررررررررررررررررررسسسسسسسسییییییی!!!!!!!

Online User
نوشته شده در تاريخ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

این عروسی مدل۲۰۱۳ است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

در اسپانیا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

Online User
نوشته شده در تاريخ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

Online User
نوشته شده در تاريخ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

پس از وا(البته بدون پاره کردن و ادامش )یه کوچولو می کنیم. من احساستم را دربارهی نظرات ونظرسنجی می گم . لطفا همین ج بمونید .می دونم از نظر دادن بیزارید ولی ما وبلاگ نویس هاهم دوست داریم نظراتتون رو بشنویم تا اینبشیم وجون بگیریم . پس اگه دوس دارید ما بیشتر کار کنیم و به شوق سما این وقت رو صرف کنیم  لطفا نظظظظظظظظظظر بدید .اصلا همین الان نظظظظظظر بدید و احساساتتون رو بگید. این نه تنها برای خودم بلکه برای تمامی وبلاگ نویس ها آرزومندم که وبشون پر از نظر بشه !!!

مرسی !!!!!!!هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه !!


 

Online User
نوشته شده در تاريخ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

Online User
نوشته شده در تاريخ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

Online User
نوشته شده در تاريخ جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

 

تمامی این عکس های طبیعی واقعی هستند .

Online User
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

نپتون

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
نپتون
Neptune.jpg
سیاره نپتون
ترتیب هشتمین سیاره سامانه خورشیدی
قطر ۴۹٬۱۰۰ کیلومتر
فاصله از خورشید ۴٬۴۹۷٬۰۰۰٬۰۰۰ کیلومتر
روز ۱۶ ساعت و۶ دقیقه
سال ۱۶۴ سال و ۹ ماه و ۱۸ روز
حالت (غالب) گاز
قمر یا حلقه ۳ حلقه ۱۳ قمر
سرعت گریز ۲۵ کیلومتر بر ثانیه
تمایل محور چرخش ۱ درجه و ۴۶ دقیقه و ۲۳.۵ ثانیه قوسی

نپتون آخرین سیارهٔ منظومه شمسی است. این نام به عنوان خدای دریا و همزاد اورانوس نامگذاری شده است.

کشف این سیاره در بین سال‌های ۱۷۹۰ تا ۱۸۴۰ بر اثر اختلالاتی که در مدار اورانوس مشاهده شد، انجام گردید.

ویژگی‌ها

هم‌سنجی سیاره‌های منظومه خورشیدی با تعدادی از ستاره‌های مشهور:
الف:
زمین (۴) > ناهید (۳) > مریخ (۲) > تیر (۱)
ب:
مشتری (۸) > زحل (۷) > اورانوس(۶) > نپتون (۵) > زمین (بدون شماره)
پ:
شباهنگ (۱۱) > خورشید (۱۰) > ولف ۳۵۹ (۹) > مشتری (بدون شماره)
ت:
دبران (۱۴) > نگهبان شمال (۱۳) > رأس پیکر پسین (۱۲) > شباهنگ (بدون شماره)
ث:
ابط‌الجوزا (۱۷) >قلب عقرب (۱۶) > پای شکارچی (۱۵) > دبران (بدون شماره)
ج:
وی‌وای سگ بزرگ (۲۰) >وی‌وی قیفاووس (۱۹) > مو قیفاووس (۱۸) > ابط‌الجوزا (بدون شماره)

معمولاً همه این سیاره را به رنگ آبی می‌شناسد و به این علت است که گاز متان حاضر در جو نپتون رنگ سرخ را جذب کرده و آبی حاصل از طیف نوری خورشید را بازمی‌تاباند.

نپتون از نظر ساختاری بسیار شبیه به سایر سیارات گازی به خصوص اورانوس است . تفاوتی که در ساختار سیاراتی مانند اورانوس و نپتون دیده می‌شود، عدم حضور هیدروژن فلزی مایع است که در عوض آن به یک ساختار متراکم آب مانندی در اطراف هسته می‌رسیم. لایه بیرونی‌تر نپتون متشکل از هیدروژن ملکولی مایع و هلیوم مایع است.

اتمسفر و جو نپتون آبی رنگ است و درصد بازتابش بالائی دارد که حاکی از وجود یک جو غلیظ است . بر طبق تحقیقات حضور مقادیری متان نیز در این سیاره تایید شده است . در کل، ترکیبات جو این سیاره به مانند سایر سیارات غول پیکر گازی شامل ۸۰ تا ۸۵ درصد هیدروژن و ۱۵ تا ۱۹ درصد هلیوم می‌باشد.

تقریباً ۱۶۵ سال طول می‌کشد تا نپتون یک بار به‌دور خورشید بگردد. بنابر این از زمان کشف آن در سال ۱۸۶۴ تا کنون، فقط یک بار به دور خورشید گشته‌است. /[۱]

دوره تناوب نجومی آن ۱۶۴٫۷۹ سال است . از زمان کشف نپتون تا کنون فقط ۷۵ درصد مدار خود را طی کرده. دوره تناوب چرخشی نپتون ۱۷ ساعت و ۵۰ دقیقه است. سرعت گریز از جاذبه این سیاره نیز چیزی در حدود ۲۳ کیلومتر در ثانیه است.نپتون دارای دو قمر بزرگ بنام‌های نرئید و تریتون است و تعداد بسیار زیادی اقمار کوچک دارد.

پیش از این انتظار می‌رفت که نپتون از نظر جوی آرام‌تر از اورانوس باشد ولی ویجر ۲ نشان داد که بادهای نپتون بسیار بسیار شدید هستند. سرعت این بادها به ۶۴۰ کیلومتر در ساعت می‌رسد.

Online User
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

اورانوس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
اورانوس
Uranus
  Astronomical symbol of Uranus
Uranus as seen by Voyager 2
اورانوس از دید ویجر ۲
اکتشاف
کشف توسط ویلیام هرشل
تاریخ کشف ۱۳ مارس ۱۷۸۱
مبدا J۲۰۰۰
نیم‏محور بزرگ ۲٬۸۷۶٬۶۷۹٬۰۸۲ کیلومتر
۱۹٫۲۲۹ ۴۱۱ ۹۵ ‎AU‏
خروج از مرکز ۰٫۰۴۴ ۴۰۵ ۵۸۶
آنومالی متوسط ۱۴۲٫۹۵۵ ۷۱۷°
زاویه انحراف ۰٫۷۷۲ ۵۵۶° نسبت به دایره‌البروج
۶٫۴۸° نسبت به استوای خورشید
۱٫۰۲° نسبت به Invariable plane[۱]
اوج ۳٬۰۰۴٬۴۱۹٬۷۰۴ km
۲۰٫۰۸۳ ۳۰۵ ۲۶ ‎AU
حضیض ۲٬۷۴۸٬۹۳۸٬۴۶۱ km
۱۸٫۳۷۵ ۵۱۸ ۶۳ AU
تناوب مداری ۳۰٬۷۹۹٫۰۹۵ روز
۸۴٫۳۲۳ ۳۲۶ ‎yr
میانگین سرعت مداری ۶٫۸۱ ‎km/s[۳]
قمرها ۲۷
مشخصات فیزیکی
شعاع استوایی ۲۵٬۵۵۹ ± ۴ km
۴٫۰۰۷ برابر زمین[۴][c]
شعاع قطبی ۲۴٬۹۷۳ ± ۲۰ km
۳٫۹۲۹ برابر زمین[۴][c]
پختگی قطبین ۰٫۰۲۲ ۹ ± ۰٫۰۰۰ ۸[b]
مساحت سطح ۸٫۱۱۵ ۶‎×۱۰۹ km²[۵][c]
۱۵٫۹۱ برابر زمین
حجم ۶٫۸۳۳‎×۱۰۱۳ km³[۳][c]
۶۳٫۰۸۶ Earths
جرم (۸٫۶۸۱۰ ± ۰٫۰۰۱۳)‎×۱۰۲۵ kg
۱۴٫۵۳۶ برابر زمین[۶]
GM=۵ ۷۹۳ ۹۳۹ ± ۱۳ km³/s²
متوسط چگالی ۱٫۲۷ g/cm³[۳][c]
گرانش سطحی ۸٫۶۹ m/s²[۳][c]
۰٫۸۸۶ g
سرعت فرار ۲۱٫۳ km/s[۳][c]
تناوب
چرخش
۰٫۷۱۸ ۳۳ day
۱۷ h ۱۴ min ۲۴ s[۴]
سرعت چرخش در استوا ۲٫۵۹ km/s
۹٬۳۲۰ km/h
انحراف محوری ۹۷٫۷۷°[۴]
بعد قطب شمال ۱۷ h ۹ min ۱۵ s
۲۵۷٫۳۱۱°[۴]
میل قطب شمال −۱۵٫۱۷۵°[۴]
آلبدو ۰٫۳۰۰ (bond)
۰٫۵۱ (geom.)[۳]
دمای سطح
   ۱ بار مرحله[۸]
   ۰٫۱ bar
(تروپوسفر)[۹]
حداقل متوسط حداکثر
  ۷۶ K  
۴۹ K ۵۳ K ۵۷ K
قدر ظاهری ۵٫۹[۷] تا ۵٫۳۲[۳]
قطر زاویه‌ای ۳٫۳"–۴٫۱"[۳]
Scale height ۲۷٫۷ km[۳]
ترکیب (زیر ۱٫۳ بار) {
 

اورانوس(دربارهٔ این پرونده /ˈjʊərənəs/ یا دربارهٔ این پرونده /jʊˈreɪnəs/ [۱۰]) (در اسطوره‌های یونان οὐρανός، خدای آسمان و معادل پارسی سره آن آهوره[۱۱]) هفتمین سیاره از نظر نزدیکی به خورشید[۱۲] وچهارمین سیاره از نظر اندازه و سومین سیاره از نظر جرم است. اورانوس هر 84 سال و 7 روز یک بار به دور خورشید می‌گردد و همچنین هر 10 ساعت و 48 دقیقه یک دور به دور خودش می‌چرخد. اورانوس دارای ۵ ماه به نام‌های میراندا، آریل، آمبریل، تیتانیا و ابرون است. این سیاره را ویلیام هرشل در سال ۱۷۸۱ میلادی کشف کرد.[۱۳]

یکی از سیارات هشت گانه منظومه شمسی که از لحاظ بعد فاصله اش نسبت به خورشید در ردیف هفتم پس از زحل قرار گرفته‌است فاصله متوسط این سیاره تا خورشید۲٬۸۶۹٬۶۰۰٬۰۰۰ کیلومتر[۱۳] و۶۳ بار از کره زمین بزرگ‌تر است.اورانوس ۲۷ ماه طبیعی دارد.این سیاره با چشم غیرمسلح دیده می‌شود[۱۴] . محور حرکت وضعی این سیاره کاملاً با مدار حرکت انتقالیش منطبق است.سفرهای اکتشافی به این سیاره کمتر از ده ماموریت بوده[۱۵] که شاخصترینش ماموریت ویجر ۲ بود که این فضاپیما در ژانویه ۱۹۸۶ به آن رسید.[۱۶]

محتویات

تاریخچه

افسانه‌شناسی

نوشتار اصلی: اورانوس (اسطوره)
اورانوس کشیده شده توسط تیکو براهه

اورانوس نام یکی از اسطوره‌های یونانی است که تجسم آسمان (و بهشت[۱۷]) محسوب شده و پدربزرگ زئوس و پدر کرونوس می‌باشد.وی با گایا (تجسم زمین و مادر اورانوس[۱۷]) همبستر شد و فرزندان متعددی از وی به دنیا آورد گایا که از این موضوع خسته شده‌بود از کرونوس(یکی از فرزندان)کمک خواست و وی آلت تناسلی اورانوس را با داس برید و به دریا افکند بنابر افسانه‌ای که بین تاریخ‌شناسان مورد اختلاف است آفرودیته الهه عشق از عطری(یا خون[۱۷]) به وجود آمده است که هنگام افکنده شدن آلت تناسلی اورانوس به دریا، بلند شد.[۱۸]

کشف

این سیاره قبل از کشف به صورت یک ستاره در کاتالوگ جان فلاستمد در سال ۱۶۹۰ به عنوان ستاره «۳۴ ثور» ثبت شده بود. . اخترشناس فرانسوی پیر لمونیر این سیاره را بین ۱۷۵۰ تا ۱۷۶۹ دوازده بار (با در نظر گرفتن 4 شب متوالی) رصد کرده بود[۱۹].

ولی توسط ویلیام هرشل و در خانه‌اش(اکنون موزه اخترشناسی) در شهر بث، سامرست و در ۱۳ مارس ۱۷۸۱ رصد شد,[۲۰] و در ۲۶ آوریل ۱۷۸۱ به عنوان دنباله‌دار گزارش شد.[۲۱] هرشل آن را به عنوان جرمی که در برابر ستارگان اختلاف منظر دارد گزارش داد,[۲۲] u

او اینگونه در ژورنال نگاشت "در نزدیکی زتا ثور … یا یک سحابی است یا یک دنباله‌دار".[۲۳] در ۱۷ مارس نگاشت "به دنبال سحابی یا دنباله‌دار به این نتیجه رسیدم که دنباله‌دار است زیرا جایش را تغییر می‌دهد".[۲۴] و حتی هنگامی که این جرم را به عنوان کشف به انجمن سلطنتی گزارش می‌داد باز براین باور بود که دنباله‌دار است و این عقیده را داشت تا زمانی که به طور مطلق اثبات شد که اورانوس یک سیاره است.[۲۵]

تلسکوپی که ویلیام هرشل با آن اورانوس را کشف کرد واقع در موزه ویلیام هرشل، بث

هرشل در ۲۳ آوریل به ستاره‌شناس سلطنتی نویل ماسکلین نگاشت: "من نمی دانم چه باید صدایشش کرد. شاید بتوان آن را به سیاره نامید.".[۲۶]

توسط ویلیام هرشل و در ۱۳ مارس ۱۷۸۱ به عنوان دنباله‌دار کشف شد و نام آن توسط جان بوده پیشنهاد گردید[۱۵]

علائم اختصاری

وجه تسمیه

اورانوس واژه‌ایست یونانی به معنای آسمان، و نیز خدایگان آسمان نیز در میان یونانیان به همین نام خوانده می‌شد. میان غربیان در بین سیارات هشگانه اورانوس تنها سیاره‌ای است که نام خود را از افسانه‌های یونانی برگرفته‌است. (برخلاف سایرین که نامی برگرفته از افسانه‌های رومی دارند.[۱۷]).

مدار و چرخش

تصویر HST از اورانوس که شامل نوارهای ابر، حلقه‌ها و ماه‌هایش است.

فاصله متوسط آن از خورشید ۳ میلیارد کیلومتر(۲۰ واحد نجومی است)[۲۷].در مدار آن بی‌نظمی‌هایی دیده شده‌است[۲۸] به علت اینکه کجی محور چرخش آن از ۹۰ درجه بیشتر و برابر ۹۸ درجه[۲۹][۳۰] یا دقیقتر '97º54 [۳۱] است چرخش سیاره پادساعتگرد است.[۲۹] نزدیک‌ترین فاصله آن به زمین 27٬200 میلیون کیلومتر است.[۳۲]خروج از مرکز آن 0.0742 بوده که بسیار به دایره نزدیک است.به علت اینکه این سیاره 98 درجه انحراف دارد در یک چهارم حرکت آن به دور خورشید یکی از قطب‌هایش به سمت زمین است و یک چهارم بعد استوایش و یک چهارم پس از آن قطب مخالف و در انتها دوباره استوایش به سمت زمین خواهد بود.[۳۳][۳۴] نور خورشید در اورانوس ۱/۴۰۰ نور خورشید در زمین است[۲۷]حرکت آن به درو خورشید ۸۴.۰۱ سال طول می‌کشد.[۳۵]

اولین بار عناصر مداری آن در سال ۱۷۸۳ توسط پیر سیمون لاپلاس محاسبه شد.[۳۶] بی نظمی در مدار آن اولین بار توسط جان کوچ آدامز و در سال ۱۸۴۱ مطرح شد و او پیشنهاد داد که جاذبه سیاره‌ای کشف نشده بر آن تاثیر می‌گذارد.در سال ۱۸۴۵ اوربین له وریر مستقلا شروع به پژوهش در زمینه مدار اورانوس پرداخت.در ۲۳ سپتامبر ۱۸۴۶ ');return true;}document.write(''); return false; } User

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

زحل

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
زحل،
کیوان
  نماد زحل
کلیک کنید تا توضیحات کامل را ببنید.
تصویر به دست آمده از عکس‌های ارسالی وویجر ۲ از زحل
مبدا مبدأ (ستاره‌شناسی)
نیم‏محور بزرگ ۱٬۴۲۶٬۶۶۶٬۴۲۲ کیلومتر[۱][۲]
۹٫۵۳۶۶۷۵۹۴ AU
خروج از مرکز ۰٫۰۵۳۸۶۱۷۹[۱][۲]
آنومالی متوسط ۳۲۰٫۳۴۶۷۵۰°
زاویه انحراف ۲٫۴۸۵۲۴۰°
۱۱۳٫۶۴۲۸۱۱°
۳۳۶٫۰۱۳۸۶۲°
اوج ۱٬۵۰۳٬۵۰۹٬۲۲۹ کیلومتر[۱][۲]
۱۰٫۰۵ AU
حضیض ۱٬۳۴۹٬۸۲۳٬۶۱۵ کیلومتر[۱][۲]
۹٫۰۲۳ AU
تناوب مداری ۱۰٬۷۵۵٫۷ روز زمین
۲۹٫۴۴۷۴۹۸ سال زمین
قمرها ۶۲ قمر تایید شده[۳]
مشخصات فیزیکی
متوسط شعاع ۶ ± ۵۸۲۳۲ کیلومتر[۴]
۹٫۱۴ برابر زمین
شعاع استوایی ۴ ± ۶۰۲۶۸ کیلومتر[۴]
۹٫۴۵۵ برابر زمین
شعاع ۱۰ ± ۵۴۳۶۴ کیلومتر[۴]
۸٫۵۵۲ برابر زمین
پختگی قطبین ۰٫۰۰۰۱۸ ± ۰.۰۹۷۹۶
مساحت سطح ۴۲٬۶۱۲٬۱۳۳٬۲۸۵ km2
۸۳٫۵۴۳ برابر زمین
حجم ۸۲۷٬۱۲۹٬۹۱۵٬۱۵۰٬۸۹۷ km۳
۷۶۳٫۵۹۴ برابر زمین
جرم ۱۰۲۶ × ۵٫۶۸۳۱۹ کیلوگرم
۹۵٫۱۶۱ برابر زمین
متوسط چگالی ۰٫۶۸۷ g/cm3
(کمتر از آب)
گرانش سطحی ۱۰٫۴۴ m/s2
۱٫۰۶۵ برابر g
سرعت فرار ۱۲۹٬۹۲۴ km/h
چرخش ۱۰٫۵۷ ساعت
(۱۰ ساعت و ۳۴ دقیقه)
سرعت چرخش در استوا ۹٫۸۷ km/s
(۳۵٬۵۰۰ km/h)
انحراف محوری ۲۶٫۷۳°
بعد قطب شمال ۲س ۴۲د ۲۱ث
۴۰٫۵۸۹°
میل قطب شمال ۸۳٫۵۳۸°
دمای سطح
   در فشار ۱ جو
   0.1 bar
حداقل متوسط حداکثر
  ۱۳۴ K  
  ۸۴ K  
قدر ظاهری +۱٫۴۷ تا −۰٫۲۴
قطر زاویه‌ای ۱۴٫۵«–۲۰٫۱»
(بدون درنظرگرفتن حلقه‌ها)
 

زُحَل یا کِیوان، پس از مشتری، دومین سیارهٔ بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره دور از خورشید است. زحل یک گلوله گازی غول‌پیکر است که با وجود حجم زیادش تنها ۹۵ برابر زمین جرم دارد. چگالی این سیاره حدود یک‌هشتم زمین و کمتر از آب است. یک روز کامل در کیوان برابر ۱۰ ساعت و ۳۹ دقیقه در زمین و یک سال آن برابر ۲۹٫۵ برابر سال زمین است. از آنجایی که مدار استوایی زحل تقریباً همانند زمین در ۲۷ درجه‌است، تغییرات زاویه سیاره نسبت به خورشید شبیه به زمین می‌باشد و در این سیاره نیز همان چهار فصل مشاهده می‌شود. جرم سیاره زحل همانند مشتری از گاز است که بیشتر آن را هیدروژن تشکیل می‌دهد. میزان اندکی هلیوم و متان در رده‌های بعدی گازهای تشکیل‌دهندهٔ سیاره قرار دارند.

در آسمان شب زمین، زحل به دلیل اندازه بزرگ، دارای جوی درخشان است. زیبایی آسمان زحل به خاطر نوارهای روشن حلقه‌های اطراف آن و نیز به خاطر قمرهای زیادش است.

به علت سرعت حرکت کیوان به دور خود در قطب‌های آن نوعی حالت پخی مشاهده می‌شود که سیاره را از شکل کرهٔ کامل دور می‌کند. زحل از جنبه‌های زیادی شبیه مشتری است، جز اینکه در اطراف آن چندین حلقه شگفت انگیز وجود دارد.

 

 

چرخش و مدار

زحل با طول ۹٫۵۳۹AU و دوره تناوب گردش نجومی ۲۹٫۵ سال، در مداری که با دایرةالبروج زاویه ۴۹٫۲ درجه می‌سازد، می‌گردد.

از روی زمین قطر زاویه‌ای زحل در حدود ۲۰ ثانیه قوسی است. مانند مشتری، زحل دارای جو پر از ابری است که به صورت جزئی می‌چرخد. از مشاهدات در عرض سیاره و با زمان بندی دقیق علامتهای جوی، دوره تناوب چرخش نجومی آن، در نزدیک استوایش ۱۰ ساعت و ۱۴ دقیقه و در عرضهای جفرافیایی بالا ۱۰ ساعت و ۳۸ دقیقه محاسبه شده‌است. در اینجا هم مجدداً چرخش جزئی مشابه مشتری داریم. استوای زحل به اندازه ۲۶ درجه و ۴۵ دقیقه با آن زاویه می‌سازد، بطوری که قطبهای سیاره در فاصله‌های زمانی حدود ۱۵ سال یک بار سمت زمین متمایل می‌شوند. چرخش باعث شعاعهای قطبی و استوایی به نسبت ۱۰/۹ هستند.

ویژگی‌های فیزیکی

کیوان کمی از مشتری کوچک‌تر است و جرم آن کمتر از جرم مشتری و در حدود ۹۵ برابر جرم زمین است. زحل کمترین چگالی میانگین را نسبت به سایر سیارات سامانه خورشیدی دارد. اگر بتوانیم زحل را در دریایی عظیم بیندازیم این سیاره بر روی آب شناور می ماند. درون زحل احتمالاً ترکیب مشتری را دارد. برآوردهای نظری مقادیر حدود ۷۴٪ هیدروژن، ۲۴٪ هلیوم، ٪۲ عناصر سنگین‌تر را پیشنهاد می‌کند. این ترکیب تقریباً مشابه ترکیبات خورشید است. احتمالا زحل دارای یک هسته سنگین کوچک به قطر ۲۰ هزار کیلومتر و جرمی معادل ۲۰Mφ باشد.

جو

ساختار جو زحل با کمربندهایی که به موازات استوا امتداد دارند، همانند مشتری است؛ هرچند آشفتگی‌های این کمربندها بسیار کمتر از مشتری است (تاکنون از روی زمین فقط ۱۰ لکه مشاهده شده‌اند). ترکیب جو زحل نیز شباهت زیادی با جو مشتری دارد. تاکنون متان (CH4آمونیاک (NH3)، اتان (C2H6فسفین (PH3استیلن (C2H2 (C3H4پروپان (C3H8) و هیدروژن مولکولی (H2) آشکار شده‌است. ابرهای زحل خیلی کمرنگ تر از ابرهای مشتری به نظر می‌رسند. ابرهای مشتری اغلب به رنگ زرد کم‌رنگ و نارنجی هستند، به این دلیل که دما در زحل کمتر از مشتری است، ابرهای زحل در لایه پایین‌تر جوش قرار می‌گیرند.

شش ضلعی قطب شمال

تصاویر فروسرخ جدید فضاپیمای کاسینی از زحل یکی از عجیب‌ترین عوارض سطح این سیاره را نمایان کرد. ساختار ابر مانند یک شش ضلعی که به دور نقطهٔ قطب شمال زحل در گردش است می‌باشد. این ساختار بیست سال پیش درگذر فضاپیمای ویجر از کنار زحل کشف شده‌است.

قمرهای طبیعی

نوشتار اصلی: ماه‌های زحل

۶۲ قمر تاکنون برای زحل شناخته شده و تیتان با قطر ۵۱۵۰ کیلومتر بزرگترین آنهاست. چهار قمر رئا، دیونه، تتیس و یاپتوس نیز قطرهایی بین ۱۰۵۰ کیلومتر و ۱۵۳۰ کیلومتر را دارا می‌باشند. یکی از پدیده‌های خاص در قمرهای زحل، میان دو قمر جانوس و اپیمتئوس اتفاق میافتد. این دو قمر در مداری تقریبا یکسان دور سیاره‌ی زحل چرخش میکنند و هر چهار سال یکبار به یکدیگر بسیار نزدیک می‌شوند. در زمان نزدیک شدن، نیروی جاذبه‌ی متقابل آنها باعث می‌شود که مدار چرخش آنها با یکدیگر جابه‌جا شود.

حلقه‌های سیاره‌ای

نوشتار اصلی: حلقه‌های زحل
تصویر حلقه‌های زحل

حلقه‌ها یا کمربندهای زحل در فاصله ۱۱۲۰۰ کیلومتری آن جای گرفته‌اند. حلقه‌های زحل از تکه‌های یخ و همچنین تکه‌های سنگ و غبار تشکیل شده‌اند برخی به اندازه یک غبار ریز و برخی به اندازه یک خانه. حلقه‌های زحل پهن هستند ولی بسیار تخت و نازک. پهنای آن‌ها ۲۸۰ هزار کیلومتر است اما کلفتی آنها تنها یک کیلومتر است. بنابراین هنگامیکه از پهلو به زحل بنگریم حلقه‌ها تیغه باریکی می‌شوند و دیده نمی‌شوند. پهنای برخی از حلقه های زحل به اندازه فاصله زمین تا ماه می باشد. مشتری و نپتون و اورانوس هم حلقه دارند اما حلقه زحل از همه بهتر دیده می‌شود. به باور دانشمندان دلیل درخشانتر بودن حلقه‌های زحل تازه تر بودن و جوانتر بودن آن هاست. آن‌ها می‌انگارند که این حلقه‌ها در پی نزدیک شدن یک ماهک (قمر) به زحل و فروپاشی آن ماهک در اثر گرانش زحل پدید آمده‌اند. حلقه‌های زحل به ترتیبی که کشف شده‌اند با حروف الفبا نامگذاری شده‌اند. ای، بی، سی، دی، ای، اف و جی در میان حلقه‌ها سه شکاف وجود دارد به نام‌های انکه، کیلر و مکسول و یک بازه بزرگ به نام .

نخستین کسی که به حلقه رازآمیز پیرامون کیوان علاقه‌مند شد و آن را کشف کرد گالیله بود. او در سال ۱۶۱۰ به این موضوع پی برد و در آغاز بر این باور بود که این حلقه از جنس جامد می‌باشد. اما امروزه ثابت شده‌است که این حلقه از قطعات سنگ و آب یخ زده تشکیل شده‌است که برخی از آنها در اندازه‌های یک خودروی معمولی می‌باشند. مجموع گرانش (جاذبه) زحل و گرانش ماهک‌های آن حالتی را پدید می‌آورند که این قطعات همواره بصورت حلقه‌های نازک به دور این سیاره به نظر ثابت ایستاده‌اند.

شکاف کاسینی

در سال ۱۶۷۵ میلادی (۱۰۵۴ خورشیدی) جووانی دومنیکو کاسینی، اخترشناس ایتالیایی، کشف کرد که حلقه زحل از دو حلقه تشکیل یافته‌است و میان آن دو جدایی وجود دارد. این جدایی نامیده می‌شود و در اثر کشش گرانشی قمر غول پیکر تیتان بوجود آمده‌است. بررسی‌های واپسین نشان داده‌اند که در اطراف زحل، بر روی هم چهار حلقه وجود دارد.درونی‌ترین آنها بسیار کم نور و تقریباً با بالای ابرها در تماس است. قطر حلقه نورانی بیرونی به ۱۴۰۰۰۰ کیلومتر می‌رسد. شکاف کاسینی ۴۷۰۰ کیلومتر پهنا دارد.

کاوش

هم‌سنجی سیاره‌های منظومه خورشیدی با تعدادی از ستاره‌های مشهور:
الف:
زمین (۴) > ناهید (۳) > مریخ (۲) > تیر (۱)
ب:
مشتری (۸) > زحل (۷) > اورانوس(۶) > نپتون (۵) > زمین (بدون شماره)
پ:
شباهنگ (۱۱) > خورشید (۱۰) > ولف ۳۵۹ (۹) > مشتری (بدون شماره)
ت:
دبران (۱۴) > نگهبان شمال (۱۳) > رأس پیکر پسین (۱۲) > شباهنگ (بدون شماره)
ث:
ابط‌الجوزا (۱۷) >قلب عقرب (۱۶) > پای شکارچی (۱۵) > دبران (بدون شماره)
ج:
وی‌وای سگ بزرگ (۲۰) >وی‌وی قیفاووس (۱۹) > مو قیفاووس (۱۸) > ابط‌الجوزا (بدون شماره)

فضاپیمای پایونیر ۱۱ برای نخستین بار در سال ۱۹۷۹ از این سیاره دیدن کرد و پس از آن در سالهای بعد وویجر ۱ و سپس وویجر ۲. از جمله مواردی که فضاپیمای وویجر ۲ در ماموریت خود توانست به آن دست پیدا کند اثبات وجود باد، میدان‌های مغناطیسی، شفق صبحگاهی و همچنین تندر و آذرخش در این سیاره زیبا می‌باشد. سرعت بادهایی که در قسمت استوایی این سیاره می‌وزد به ۵۰۰ کیلومتر بر ثانیه نیز می‌رسد.

میدان مغناطیسی

میدان مغناطیسی دارای یک گشتاور کلی برابر ۳۵/۱ گشتاور مشتری است. اما این مقدار به حد کافی قوی است که یک میدان مغناطیسی سپهر مشتری گون با کمربندهای تابشی مشابه زمین ایجاد کند. گشتاور دوقطبی مغناطیسی با میل یک درجه نسبت به محور چرخش زحل قرار می‌گیرد که این مقدار با انحراف مشخص محورهای مغناطیسی مشتری و زمین تفاوت آشکار دارد. مغناط کرهٔ زحل ذرات بسیار کمتری از ذرات مغناط‌کرهٔ مشتری را در خود جای می‌دهد.

دو دلیل عمده این تفاوت شامل کمبود یک منبع محلی ذرات بار دار که در مورد مشتری توسط فورانهای آیو تولید می‌شوند و حلقه‌های قابل رویت زحل که بطور موثری ذرات باردار را جذب کرده و مغناطیس‌سپهر داخلی را از ذرات باردار خالی می‌کنند، است. در خارج لبه حلقه‌ها چگالی ذرات باردار به سرعت افزایش می‌یابد و در حدود ۵Rs تا ۱۰Rs به یک قله می‌رسد. در اینجا، ذرات باردار بطور محکم به میدان مغناطیسی در حال دوران سریع جفت می‌شوند. این برهمکنش، لایه‌ای از پلاسما به ضخامت تقریباً ۲Rs ایجاد می‌کند که تا حدود ۱۵Rs ادامه می‌یابد.در ورای این مقدار، مغناط‌کره شکل خود را از دست می‌دهد. اندازه آن با دمای خورشید تغییر می‌یابد.

 

Online User
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, توسط ‌paria |

مُشتَری[۷] یا هُرمُز[۸] یا اورمزد یا برجیس یا زاوش بزرگ‌ترین سیاره سامانه خورشیدی است. از نظر دوری از خورشید، مشتری پنجمین سیاره پس از تیر و ناهید و زمین و بهرام است.

 

نگاه کلی

به یک روند مشتری چهارمین شی درخشان،در آسمان می‌باشد (پس از خورشید، ماه و ناهید) اگرچه گهگاه بهرام (مریخ) درخشان‌تر به‌نظر می‌آید.

جرم مشتری ۲٫۵ بار از مجموع جرم سیارات سامانه خورشیدی بیش‌تر است. جرم مشتری ۳۱۸ بار بیش‌تر از جرم زمین است. قطر آن ۱۱ برابر قطر زمین است. مشتری می‌تواند ۱۳۰۰ زمین را درخود جای دهد. میانگین دوری آن از خورشید در حدود ۷۷۸ میلیون و ۵۰۰ هزار کیلومتر می‌باشد یعنی بیشتر از ۵ برابر دوری زمین از خورشید. ستاره‌شناسان با تلسکوپهای برپاشده در زمین و ماهواره هائی که در مدار زمین می‌گردند به بررسی مشتری می‌پردازند. ایالات متحده تا کنون ۶ فضاپیمای بدون سرنشین را به مشتری فرستاده‌است. در ژوئیه ۱۹۹۴، هنگامی که ۲۱ تکه از با اتمسفر مشتری برخورد کرد ستاره‌شناسان شاهد رویدادی بسیار تماشائی بودند. این برخورد برانگیزاننده ی انفجارهای سهمناکی شد که پاره ای از آن‌ها قطری بزرگتر از قطر زمین داشتند.

ویژگی‌های فیزیکی

مشتری گوی غول پیکری آمیخته از گاز و مایع است و گمان می رود مقداری سطح جامد داشته باشد. سطح سیاره از ابرهای ستبر زرد، قرمز، قهوه‌ای و سفید رنگ پوشیده شده‌است. بخش های روشن تر «ناحیه» و بخش های تاریک تر «کمربند» نامیده می‌شوند. کمربندها و ناحیه‌ها به موازات استوای سیاره قرار دارند. مشتری همچنین گرانش بسیار قوی نیز دارا می باشد.

مدار و چرخش

هرمز در یک مدار کم وبیش تخم مرغی (بیضی‌گون) به دور خورشید می‌چرخد. هر دور ۱۲ سال زمینی به درازا می‌کشد. همچنان که سیاره به دور خورشید می‌گردد، به دور محور پندارین (فرضی) خود نیز می‌گردد. چرخش هرمز به دور خود تند تر از هر سیارهٔ دیگری در سامانهٔ خورشیدی است؛ تنها ۹ ساعت و ۵۶ دقیقه نیاز است تا هرمز یک بار به دور خود بچرخد. (آن را با چرخش ۲۴ ساعتهٔ زمین به دور خود بسنجید)

برای اندازه‌گیری تندی گردش سیارات گازی به دور خود، دانشمندان ناگزیرند روش‌های غیر مستقیم به کار برند. آن‌ها نخست سرعت میانگین چرخش ابرهای قابل مشاهده را اندازه‌گیری می‌نمایند. هرمز به اندازه نباز امواج رادیویی می فرستد که به دست رادیو تلسکوپهای زمینی دریافت گردد. هم اکنون دانشمندان از اندازه امواج برای سنجش سرعت چرخش هرمز بهره می برند. قدرت امواج، تحت تاثیر میدان مغناطیسی سیاره، در یک الگوی تکراری ۹ ساعت و ۵۶ دقیقه‌ای ، تغییر می‌کند؛ زیرا سرچشمهٔ میدان مغناطیسی، هسته سیاره می‌باشد. این تغییرات نشان دهندهٔ سرعت چرخش درونی سیاره‌است. چرخش تند هرمز مایه ی برآمدگی در استوا و پخی در قطب‌هایش می‌شود. قطر استوایی هرمز ۷ درصد بیشتر از قطر آن در راستای قطب‌هاست.

جرم و چگالی

هم‌سنجی سیاره‌های منظومه خورشیدی با تعدادی از ستاره‌های پرآوازه:
الف:
زمین (۴) > ناهید (۳) > بهرام (۲) > تیر (۱)
ب:
مشتری (۸) > زحل (۷) > اورانوس(۶) > نپتون (۵) > زمین (بدون شماره)
پ:
شباهنگ (۱۱) > خورشید (۱۰) > ولف ۳۵۹ (۹) > مشتری (بدون شماره)
ت:
دبران (۱۴) > نگهبان شمال (۱۳) > رأس پیکر پسین (۱۲) > شباهنگ (بدون شماره)
ث:
ابط‌الجوزا (۱۷) >قلب عقرب (۱۶) > پای شکارچی (۱۵) > دبران (بدون شماره)
ج:
وی‌وای سگ بزرگ (۲۰) >وی‌وی قیفاووس (۱۹) > مو قیفاووس (۱۸) > ابط‌الجوزا (بدون شماره)

هرمز از هر سیاره دیگری در سامانه خورشیدی سنگین‌تر است. جرم آن ۳۱۸ بار بیش تر از زمین می‌باشد ولی با این جرم زیاد، کم و بیش دارای چگالی کمی است. میانگین چگالی آن ۱٫۳ گرم در سانتیمترمکعب می‌باشد که اندکی از چگالی آب بیشتر است. چگالی مشتری در حدود یک چهارم چگالی زمین می‌باشد زیرا بیشتر سیاره از عناصر سبک هیدروژن و هلیوم ساخته شده‌است. از سوی دیگر زمین بیشتر از عناصر سنگین آهنی و سنگی ساخته شده‌است. عناصر شیمیائی سازنده مشتری بیش تر از زمین همانندخورشید می‌باشد. شاید مشتری دارای هسته‌ای از عناصر سنگین باشد. هسته شاید ترکیبی همانند هسته زمین اما ۲۰ تا ۳۰ برابر سنگین‌تر داشته باشد..

نیروی گرانش در سطح سیاره ۲٫۴ برابر بیش تر از سطح زمین می‌باشد. یعنی چیزی که روی زمین ۱۰۰ نیوتون وزن دارد، در روی هرمز وزنی برابر با ۲۴۰ نیوتون خواهد داشت. جو هرمز ساخته شده‌است از: ۸۶ درصد هیدروژن ۱۴ درصد هلیوم و مقدار ناچیزی متان، آمونیاک، فسفین، آب، اتان، ژرمانیم و مونو اکسید کربن. درصد هیدروژن ، بر پایه شمار مولکول‌های موجود در جو می‌باشد تا جرم کلی آنها.

این سیاره از لایه‌های رنگی از ابرها در ارتفاعات مختلف ساخته شده‌است. مرتفع‌ترین ابرهای سفید از کریستالهای منجمد آمونیاک ساخته شده‌اند. بخش های تاریک‌تر و ابرهای کم بلندا در کمربندها جای گرفته اند. پایین‌ترین سطحی را که می‌توان دید از ابرهای آبی رنگ ساخته شده‌است. دانشمندان امید کشف ابرهای آب‌دار را در ۷۰ کیلومتری سطح زیرین ابرهای آمونیاکی دارند. هر چند که تاکنون چنین سطحی پیدا نشده‌است.

لکه سرخ بزرگ

بارزترین نمود سطح هرمز لکه سرخ بزرگ آن می‌باشد که توده گاز چرخانی است که همانندی به گردباد دارد. قطر این لکه سه برابر قطر زمین است. رنگ لکه بیشتر از قرمز آجری به قهوه‌ای کمرنگ تغییر می‌کند و گاهی این لکه تماما ناپدید می‌گردد. رنگ آن شاید برآمده از اندازه ی کم فسفر و گوگرد در کریستال‌های آمونیاک باشد. تندی چرخش لکه در لبه آن در حدود ۳۶۰ کیلومتر در ساعت است. این لکه در فاصله یکسانی از استوا به آرامی از شرق به غرب حرکت می‌کند. ناحیه‌ها و کمربندها و لکه بزرگ ، بسیار پایدار و همانند سیستم چرخش زمین می‌باشد. از زمانی که رابرت هوک در سال ۱۶۶۴ این لکه را پیدا کرد, این ویژگی ها تغییرات چندانی نداده‌اند.

دما

دمای هوا در ابرهای بالائی هرمز در حدود ۱۴۵- درجه سانتی‌گراد می‌باشد. اندازه‌گیری‌ها نشان می‌دهد که دمای مشتری با افزایش ژرفا در زیر ابرها افزایش می‌یابد. دمای هوا در سطحی که فشار اتمسفر ۱۰ برابر زمین می‌باشد، به ۲۱ درجه سانتی‌گراد می‌رسد. دانشمندان می اندیشند که اگر مشتری دارای گونه‌ای از زیست باشد، حیات در این سطح پا خواهد گرفت، چنین حیاتی در گاز خواهد بود زیرا در این سطح هیچ بخش جامدی وجود ندارد. دانشمندان تا کنون هیچ گواهی از حیات برروی مشتری نیافته‌اند. نزدیک مرکز سیاره دما بسیار بیشتر می‌باشد. دمای هسته در حدود ۲۴ هزار درجه، یعنی داغ‌تر از سطح خورشید می‌باشد. ستاره‌شناسان بر این باورند که خورشید، سیارات و دیگر اجرام سامانه ی خورشیدی از چرخش ابرهائی از گاز و غبار پا گرفته‌اند. گرانش گازی و ذرات غبار آنها را به صورت ابرهای ستبر گوی مانند از مواد در آورد در حدود ۴،۵ میلیارد سال پیش مواد به هم فشرده شدند تا اجسام بسیار سامانه خورشیدی پدید آمدند. فشردگی مواد ایجاد گرما نمود. گرمای بسیاری هنگامی که مشتری پا گرفت ایجاد شد.

میدان مغناطیسی

هرمز نیز همانند زمین و اکثر سیارات، مانند یک آهنربای بزرگ عمل می‌کند. میدان مغناطیسی هرمز ۱۴ بار نیرومندتر از زمین می‌باشد. برابر اندازه‌گیری‌های گرفته شده به دست فضاپیماها، میدان معناطیسی مشتری زورمندترین در سامانه خورشیدی می‌باشد (به جز لکه‌های خورشیدی و ناحیه‌های کوچکی از سطح خورشید). دانشمندان به طور کامل از چگونگی ایجاد میدان مغناطیسی آگاه نیستند هر چند که گمان می‌برند که حرکت هیدروژن فلزی داخل هسته سیاره ایجاد میدان می‌نماید. میدان مغناطیسی مشتری بسیار نیرومندتر از میدان مغناطیسی زمین می‌باشد زیرا هرمز بسیار بزرگ تر و با تندی بیشتری به دور خود می‌گردد. میدان مغناطیسی مشتری الکترون‌ها و پروتون‌ها و دیگر ذرات دارای بار الکتریکی را در کمربند پرتوافشان (رادیواکتیو) که در پیرامون سیاره قراردارد به دام می‌اندازد. این ذرات بسیار نیرومندتر می‌باشند به گونه ای که می‌توانند به ابزارهای فضاپیماهایی که نزدیک سیاره شده‌اند آسیب برساند. در درون ناحیه‌ای از فضا که مغناط‌کره نامیده می‌شود میدان مغناطیسی مشتری همانند یک زره کار می‌کند. این زره سیاره را از بادهای خورشیدی و ذرات پر انرژی پیاپی که از خورشید می‌آیند پاسداری می‌نماید. بیشتر این ذرات الکترونها و پروتونهائی هستند که با تندی ۵۰۰ کیلومتر در ثانیه حرکت می‌کنند. میدان، ذرات الکتریکی باردار شده را در کمربند رادیواکتیو به دام می‌اندازد مرکز تله مغناط‌کره نزدیک قطبهای میدان مغناطیسی می‌باشد. در آن بخش از سیاره که از خورشید دور می‌باشد مغناط‌کره به صورت دنباله‌ای سترگ در فضا کشیده می‌شود که دنباله مگنتو نامیده می‌شود. درازای این دنباله ۷۰۰ میلیون کیلومتر می‌باشد. امواج رادیویی که از مشتری به رادیو تلسکوپهای زمینی می‌رسند دو نوع می‌باشند فورانهای انرژی و تابش‌های پی‌درپی. فورانهای نیرومند هنگامی رخ می‌دهند که آیو، نزدیک‌ترین ماه هرمز و چهارمین آنها از میان مرکز مغناطیسی سیاره گذر می‌نماید. تابش‌های پی در پی از سطح هرمز و هم‌چنین ذرات پر انرژی کمربند رادیواکتیو مشتری می‌آیند.

قمرها

thump

هرمز حداقل دارای ۶۳ ماه‌است که ۱۶ ماه آن قطری بیش از ۱۰ کیلومتر دارند. چهار ماه از بزرگترین ماه‌های هرمز به ترتیب دوری از این سیاره عبارتند از: آیو، اروپا، گانیمد و کالیستو. این چهار ماهک را قمرهای گالیله‌ای می‌نامند زیرا ستاره‌شناس ایتالیایی گالیله آنها را در سال ۱۶۱۰ به وسیله اولین تلسکوپ پیدا کرد. آیو دارای آتشفشانهای فعال بسیاری می‌باشد. هر فوران گازی آن دارای گوگرد می‌باشد. رنگ زرد نارنجی سطح آیو شاید از اندازه بسیار زیاد گوگرد جامد که در سطح سیاره انباشته شده می‌باشد. اروپا کوچکترین ماه گالیله‌ای می‌باشد با قطری برابر با ۳ هزار و ۱۳۰ کیلومتر. اروپا دارای سطحی از یخ صاف و ترک خورده می‌باشد.

بزرگترین ماه گالیله‌ای گانیمد با قطری برابر با ۵۲۶۸ کیلومتر است. گانیمد بزرگتر از سیاره تیر می‌باشد. کالیستو با قطری برابر با ۴۸۰۶ کیلومتر اندکی کوچکتر از تیر می‌باشد. گمان می رود کالیستو و گانیمند از یخ و اندکی مواد سنگی ساخته شده باشند. هر دوماهک دارای دهانه‌های بسیاری می‌باشند. دیگر ماهکهای مشتری بسیار کوجکتر از ماهکهای گالیله‌ای هستند. امالیتا و هیمالایا دو ماهک بزرگ بعدی می‌باشند. امالیتا به شکل سیب زمینی می‌باشد با قطری برابر با ۲۶۲ کیلومتر. قطر هیمالیا برابر با ۱۷۰ کیلومتر می‌باشد. بیشتر ماههای به جای مانده ی مشتری با تلسکوپ‌های بزرگ زمینی پیدا شده‌اند. دانشمندان متیس و اداریستا را در سال ۱۹۷۹ با بررسی عکسهائی که فضاپیمای ویجر گرفته بود پیدا کردند.

نوشتار اصلی: حلقه‌های مشتری

هرمز دارای سه حلقه باریک در اطراف استوای خود می‌باشد. این حلقه‌ها بسیار کم‌نورتر از می‌باشند. به نظر می‌آید حلقه‌های هرمز بیشتر از ذرات ریز غبار ساخته شده باشند. حلقه اصلی درحدود ۳۰ کیلومتر کلفتی و بیش‌تر از ۶۴۰۰ کیلومتر پهنا دارد. مدار امالیتا درون حلقه جای می‌گیرد.

دانشمندان دانشگاه مریلند و مؤسسهٔ ماکس‌پلانک راز دیرین ، شوند(علت)بی‌هنجاری‌های حلقه‌های نازک هرمز را دریافته‌اند. در پژوهش چاپ شده در نسخهٔ ۱۲ اردیبهشت مجلهٔ نیچر (Nature)، دانشمندان گسترش اندک بیرونی‌ترین حلقه به خارج از مدار تبه، یکی از ماه های مشتری، را گزارش دادند و دیگر دانشمندان انحراف‌هایی را در مدل پذیرفته شده شکل گیری حلقه‌ها مشاهده کردند؛ بنا بر این مدل، از برهمکنش سایه و نور خورشید بر روی ذرات غبار، حلقه‌ها ساخته می‌شوند. داگلاس هامیلتون، استاد ستاره‌شناسی دانشگاه مریلند گفت: "معلوم می‌شود که محدودهٔ افزایش حلقهٔ بیرونی و دیگر رفتارهای عجیب در حلقه‌های هرمز در هالهٔ ابهامند." "همچنان که حلقه‌ها به دور سیاره می‌چرخند، ذرات غبار داخل حلقه‌ها هنگام گذر از میان سایهٔ سیاره به طور متناوب بارگیری و تخلیه بار می‌شوند. میدان مغناطیسی قوی سیاره بر این تغییرات منظم بارهای الکتریکی ذرات غبار اثر می‌گذارد. در نتیجه ذرات کوچک غبار به خارج از مرز بیرونی حلقهٔ مورد نظر سوق داده می‌شوند و حتی ذرات بسیار کوچک میل مداری یا جهت مداری خود را نسبت به سیاره تغییر می‌دهند." هامیلتون و هارالد کروگر، دستیار نویسندهٔ آلمانی برای اولین بار اطلاعات برخوردی جدید در مورد اندازهٔ ذرات غبار و سرعتشان و جهت‌های مداری آن‌ها را که فضاپیمای گالیله در طول سفرش از حلقه‌های مشتری در سال ۱۳۸۲-۱۳۸۱ دریافت کرده بود، مطالعه کردند. کروگر مجموعه اطلاعات جدید را بررسی کرد و هامیلتون مدل‌های رایانه‌ای دقیقی را ایجاد کرد که با غبار و اطلاعات تصویری روی حلقه‌های هرمز هماهنگ بود و خروج از مرکز مشاهده شده را توضیح می‌داد. کروگر گفت: "با مدل خود می‌توانیم تمام ساختارهای ضروری حلقه غباری مشاهده شده را توضیح دهیم." بر طبق نظر هامیلتون، سازوکارهای مشخص شده در این مدل، حلقه‌های هر سیاره‌ای در هر سامانهٔ ستاره‌ای را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ولی این اثرات ممکن است بدین گونه که در مشتری است، آشکار نشود. هامیلتون گفت: "ذرات یخی در حلقه‌های معروف کیوان خیلی بزرگ‌تر و سنگین‌تر از آن هستند که به طور قابل ملاحظه‌ای با این روند شکل گیرند، به همین دلیل بی‌هنجاری‌های مشابه در آن‌جا مشاهده نمی‌شود." "یافته‌های ما بر طبق اثرات سایه ممکن است جنبه‌هایی از شکل گیری سیاره‌ای را روشن کند. زیرا ذرات غبار باردار باید به صورت توده‌های بزرگ‌تر ترکیب شوند، تا این که در نهایت سیارات و ماه‌ها شکل گیرند." غباری که حلقه‌های کم رنگ هرمز را تشکیل می‌دهد، در زمانی که ذرات باقی مانده در فضا به صورت ماه‌های داخلی کوچک به ترتیب از نزدیک‌ترین تا دورترین: آدراستیا، متیس، آمالتیا و تبه فروپاشی کردند، شکل گرفتند.

این غبار به صورت یک حلقهٔ اصلی، یک هالهٔ میانی و دو حلقهٔ کم رنگ‌تر با فاصلهٔ بیشتر مرتب شده‌است. حلقه‌ها بیشتر در مدارهای این چهار ماه محدود شده‌اند. ولی برجستگی اندک و آشکار گسترش غبار به سوی خارج از مدار تبه تا این زمان دانشمندان را شگفت زده کرده‌است.

دانشمند ایتالیایی گالیله اولین کسی بود که اقمار مشتری را کشف کرد. نخستین بار گالیله چهار تا از بزرگ‌ترین قمرهای سیاره را در سال ۹۸۹ هجری خورشیدی مشاهده کرد. در۱۶ آذر ۱۳۷۴، فضاپیمای گالیله متعلق به ناسا به مشتری رسید و اولین مدار از ۳۵ مدار دور سیاره را آغاز کرد. در بیشتر از هفت سال، این فضاپیما ۱۴۰۰۰ تصویر از هرمز و ماه‌ها و حلقه‌های آن گرفت. در ۳۰ شهریور ۱۳۸۲ فضاپیمای گالیله در یک فرود قابل کنترل قرار داده شد تا ماموریت خود را با سقوط در جو هرمز خاتمه دهد. علاوه بر ابزارهای عکسبرداری، فضاپیما یک آشکارساز غبار بسیار حساس حمل می‌کرد که هزاران برخورد از ذرات غبار مسیرش به سوی حلقهٔ هرمز در سال ۸۲-۱۳۸۱ را ثبت کرد. یکی از کشف‌های جدید فضاپیمای گالیله گسترش تبه بود.[۹]

برخورد دنباله دار شومیکر-لوی ۹

در مارس ۱۹۹۳ سه ستاره‌شناس به نام‌های ، و یک دنباله‌دار را نزدیک مشتری کشف نمودند. این دنباله‌دار بعدها شومیکر-لوی ۹ نام گرفت. به علت جاذبه مشتری دنباله‌دار به سوی مشتری کشیده شد. هنگامی که دنباله‌دار کشف شد به ۲۱ تکه شکسته شده بود احتمالا هنگامی که به سیاره نزدیک شده بود در اثر گرانش سیاره متلاشی شده بود محاسبات بر مبنای مکان و سرعت دنباله دار نشان داد که در ژوئیه ۱۹۹۴ تکه‌های دنباله‌دار با اتمسفر مشتری برخورد خواهند نمود. دانشمندان امیدوار بودند که اطلاعات زیادی از اثرات برخورد دنباله‌دار و سیاره به دست بیاورد. ستاره‌شناسان تلسکوپهای بزرگ و مهم روی زمین را در تاریخ پیش بینی شده به سوی مشتری نشانه روی کردند.

دانشمندان همچنین هرمز را به وسیله تلسکوپ قذرتمند هابل و فضاپیمای گالیله که در راه خود به سوی مشتری بود مشاهده می‌نمودند. تکه‌ها به پشت مشتری که از زمین و تلسکوپ هابل قابل مشاهده نبود برخورد نمود اما چرخش مشتری باعث می‌شد که بعد از نیم ساعت اثر برخورد قابل مشاهد باشد.دانشمندان حدس می‌زدند که بزرگترین قطعه‌ها قطری برابر با۵/-۴ کیلومتر راداشته باشند.

برخورد به طور مستقیم توسط فضاپیمای گالیله که درفاصله ۲۴۰ میلیون کیلومتری سیاره قرار داشت قابت مشاهده بود اما بدیل ریسک از کار افتادن دستگاه‌های فضاپیما و از دست دادن هدف اصلی ماموریت داده‌ها ثبت و ارسال نگردید. برخورد باعث انفجارهای عظیمی گردید احتمالا به علت فشار و گرم شدن و پخش شدن اتمسفر گازی سیاره.اگر برخوردی اینچنینی با زمین رخ می‌داد در اثر گرد و غبار ناشی از ان و سرد شدن زمین احتمالا زیست بر روی زمین از بین می‌رفت.

ماموریت‌ها به هرمز

تاکنون چندین فضاپیمای سازمان‌های فضایی آمریکا و اروپا به هرمز سفر کرده یا از کنار آن گذشته‌اند:

  1. پایونیر ۱۰ (۱۹۷۳)
  2. پایونیر ۱۱ (۱۹۷۴)
  3. وویجر ۱ (۱۹۷۹)
  4. وویجر ۲ (۱۹۷۹)
  5. اولیس (۱۹۹۲ و ۲۰۰۴)
  6. گالیله (۱۹۹۵)
  7. کاسینی-هویگنس (۲۰۰۰)
  8. نیوهورایزنز (۲۰۰۷)
  9. جونو (۲۰۱۶) [۱۰]

نام

نام سیارات سامانه خورشیدی در پارسی از اسطوره‌های ایرانی سرچشمه می‌گیرد. اما نام اکثر سیارات سامانه خورشیدی در زبان‌های غربی از اسطوره‌های رومی و یونانی سرچشمه می‌گیرد. برای نام سیاره مشتری چندین صورت نوشتاری وجود دارد. که به سبب تبدیل از شکل گفتاری به شکل نوشتاری ناشی شده‌است. در فارسی این شکل‌ها تغییر یافته اهورامزدا می‌باشند. باید توجه کرد که صورتی بیش از سایرین رایج بوده و هست همان شکل مشتری است.

در زیر فهرستی از نام‌ها را که برگرفته از فرهنگ دهخداست مشاهده می‌کنید. (نام‌های پایانی غیر پارسی هستند.)

نام‌های پارسی:

  • مشتری (هورمز)
  • زاوش
  • اهورامزدا
  • مشترید
  • ارمزد (اورمزد)
  • برجیس (؟)
  • مژدو آورسر (؟)

نام‌های عربی:

  • مشتری (از یونانی)
  • سعد اکبر
  • منتهی الارب
  • احور
  • خطیب فلک
  • قاضی فلک

نام‌های دیگر:

  • زئوس (زوس، زاوش، زواش، زوش)  : یونانی
  • ژوپیتر: رومی( که خداوندان طبیعت هستند)
  • برهسپت : هندی
  • رووخسپی

برای آشنایی با برخی از شکل‌ها توضیح هر کدام را عینا از واژه‌نامه‌های دهخدا و معین در صفحه ذکر شده‌است. همچنین برای دیدن نام تمام سیارات در زبان‌های مختلف به این صفحهٔ ارزشمند [۱] مراجعه نمائید.

ادبیات

رمان دنباله دار علمی تخیلی اودیسه، تالیف آرتور چارلز کلارک طی دوره سی و سه ساله ۱۹۶۴-۱۹۹۷ در مورد چند سفر تخیلی به ماه‌های این سیاره تالیف شده‌است. این رمان از بزرگترین آثار علمی تخیلی جهان بوده و منشاء ساخت فیلمهای سینمایی معروف از جمله ساخته کلاسیک بوده‌است.

Online User
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, توسط ‌paria |

سیاره بهرام یا مریخ

بَهرام یا مریخ چهارمین سیاره در سامانه خورشیدی است که در مداری طولانی تراز زمین و با سرعتی کمتر از زمین حرکت می‌کند. هر یک باری که به بدور خورشید می‌چرخد معادل ۶۸۷ روز (روز زمین) به درازا می‌کشد و شب و روز کمی طولانی‌تر از کره زمین است.

بزرگی بهرام نزدیک به یک دوم زمین است و قطر آن ۶۷۹۰ کیلومتر می‌باشد (بسنجید با قطر زمین: ۱۲۷۵۶ کیلومتر).[۱]

جو بهرام سرخ‌فام است و در آسمان شب از زمین نیز سرخی آن دیده می‌شود. کره بهرام دو ماه کوچک به نام‌های فوبوس و دِیموس دارد که ریختی نابسامان دارند. این دو شهاب‌سنگ‌هایی هستند که در مدار بهرام به دام افتاده‌اند. اگر شخصی در کرهٔ بهرام باشد خواهد دید که فوبوس سه بار در یک روز طلوع و غروب می‌کند. دیموس نیم فوبوس بوده و چنانچه از بهرام به آن نگاه کنیم این ماه بیشتر همانند به یک ستاره خواهد بود تا یک ماه.

بهرام، سیاره سرخ‌فام سامانه ی خورشیدی، یک دوم زمین قطر دارد و مساحت سطح آن برابر با مساحت خشکی‌های روی زمین است. همانند زمین، یخ‌های قطبی، دره‌های گود، کوه، غبار، توفان و فصل دارد. در دشت‌های آن مانند ماه، گودال‌هایی برآمده از برخورد سنگ‌های آسمانی دیده می‌شود. با وجود اندازه کوچکش، بلندترین قلهٔ سامانهٔ خورشیدی یعنی کوه المپوس و بزرگ‌ترین دره سامانهٔ خورشیدی در این سیاره پیدا شده‌است.

فرسوده بودن بیشتر دهانه‌های برخوردی سیاره بهرام نشان‌دهندهٔ پرکاری زیاد زمین‌شناختی در این سیاره‌است.[۲]

روزهای بهرام ۲۴ ساعت و ۳۷ دقیقه درازا دارند. از آن‌جا که محور سیارهٔ بهرام همانند زمین ۲۴ درجه کج است در این سیاره نیز فصل‌های سال وجود دارند. اما هر سال بهرامی کمابیش دو برابر سال زمینی یعنی ۶۷۸ روز به‌درازا می‌کشد.[۳]

غروب خورشید در مریخ

محتویات

ویژگی‌های فیزیکی

هم‌سنجی سیاره‌های سامانه ی خورشیدی با شماری از ستاره‌های پرآوازه:
الف:
زمین (۴) > ناهید (۳) > مریخ (۲) > تیر (۱)
ب:
مشتری (۸) > زحل (۷) > اورانوس(۶) > نپتون (۵) > زمین (بدون شماره)
پ:
شباهنگ (۱۱) > خورشید (۱۰) > ولف ۳۵۹ (۹) > مشتری (بدون شماره)
ت:
دبران (۱۴) > نگهبان شمال (۱۳) > رأس پیکر پسین (۱۲) > شباهنگ (بدون شماره)
ث:
ابط‌الجوزا (۱۷) >قلب عقرب (۱۶) > پای شکارچی (۱۵) > دبران (بدون شماره)
ج:
وی‌وای سگ بزرگ (۲۰) >وی‌وی قیفاووس (۱۹) > مو قیفاووس (۱۸) > ابط‌الجوزا (بدون شماره)

بهرام شعاعی در حدود یک دوم شعاع زمین دارد. همچنین بهرام از زمین کم است، به گونه ای که مساحت سطح آن تنها اندکی کم تر از مجموع سطوح خشکی‌های زمین است. بهرام در برابر عطارد بزرگتر و دارای جرم بیشتر و در نتیجه چگال تر است. همین زمینه سبب شده‌است نیروی گرانش بیشتری در سطح بهرام وجود داشته باشد.

بهرام از دید اندازه، جرم و گرانش سطح، حالتی میان زمین و ماه () دارد؛ ماه ، که بیشتر به هماتیت یا زنگ آهن مشهور است، به وجود آمده‌است.

خاک

در ژوئن ۲۰۰۸، داده های به دست آمده به دست کاوشگر فینیکس ثابت کرد که خاک بهرام دارای اندکی ویژگی بازی (قلیایی) و همچنین دربرگیرنده ی موادی مانند منیزیم، سدیم، پتاسیم و کلر، که وجود همه آنها برای زیست و رویش موجودات زنده ضروری است، می‌باشد. پژوهشگران خاک به دست آمده از بخشی نزدیک قطب شمال بهرام را با کمی خاک باغچه زمینی هم سنجی کردند و به این نتیجه رسیدند که خاک بهرام برای رشد گیاهانی چون مارچوبه (آسپاراگوس) مناسب است.

در آگوست ۲۰۰۸، کاوشگر فینیکس با انجام آزمایش‌ها ساده شیمیایی، مثل امیختن آب زمین با خاک بهرام، با هدف آشکارساختن pH خاک بهرام، نشانه‌هایی از پیدا کرد، که این موضوع نئوری دانشمندان بسیاری را که ادعا کرده بودند خاک بهرام به طور چشمگیری دارای ویژگی بازی است، تایید می‌کرد. pH خاک بهرام ۸٫۳ اندازه گیری شد.[نیازمند منبع]

نتایج حاصل از نمونه‌گیری و آزمایش خاک سطح مریخ، که از جمله با کمک اشعه ایکس، توسط کاوشگر کنجکاوی انجام گرفت، نشان می‌دهد که سطح مریخ بافتی بازالتی دارد که نوعی سنگ آتش‌فشانی، مشابه شن‌های سواحل هاوایی است.[۴]

جو

تصویری از سطح مریخ

جوّ زمین شامل ۷۷ درصد نیتروژن و ۲۱ درصد اکسیژن است. درحالی که در جو مریخ ۹۵ درصد دی اکسید کربن، ۳٪ نیتروژن، ۱٫۶٪ آرگون و فقط مقدار ناچیز اکسیژن و آب وجود دارد. جو سیاره سرخ بسیار رقیق است، به طوری که فشار جوی سطح آن، معادل یک صدم فشار جو زمین در سطح دریاست. علاوه بر این جو مریخ محافظ خوبی در برابر تابش‌های مرگبار فضایی نیست.

بیشتر مناطق بهرام بسیار سرد است. دمای هوا در قطب‌های آن می‌تواند تا ۱۳۰ درجه زیر صفر پایین برود.[۵]

مقایسه مریخ با از سمت چپ به راست به ترتیب عطارد، ونوس، زمین و مریخ

به دلیل رقیق بودن «هوای» بهرام، دمای هوا به سرعت تغییر می‌کند. مثلاً فقط لحظاتی پس از طلوع خورشید دما در سطح بیش از ۲۰ افزایش می‌یابد. در هر لحظه دمایی که پای شما احساس می‌کند (هوای نزدیک سطح) با دمای هوای اطراف سر شما ممکن است تا ۲۰ درجه اختلاف داشته باشد. به این ترتیب اگر روی استوای بهرام باشید، دمای سطح ۲۰ درجه سلیسیوس و دمای اطراف سر شما صفر درجه‌است.

در بهرام بادهایی با سرعت زیاد (متجاوز از ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت) می‌وزد که سبب می‌شود غبارها در ارتفاع ۴۰ کیلومتری معلق بمانند علت ایجاد این بادها غالباْ اختلاف دما توام با اختلاف فشار است[۶]

افسانه

مریخ. نام ستارهٔ فلک پنجم از ستاره‌های خنس و آن را بهرام نیز گویند، منحوس و دال بر جنگ و خصومت و خونریزی و ظلم است. (منتهی الارب). کوکبی است از جملهٔ سبعهٔ سیاره و در آسمان پنجم است. (برهان). ستاره‌ای است از خنس، گویند سبب تسمیهٔ آن سرعت سیرش است و برخی گویند بسبب رنگ زرد و سرخ آن است که شبیه مرداسنج (مردار سنگ) باشد. (از اقرب الموارد). چهارم کوکب سیار در عالم شمسی که بهرام نیز گویند و به اعتقاد بطلمیوس کوکب سیاری که در آسمان پنجم واقع شده‌است. (ناظم الاطباء). از کواکب سبعهٔ سیاره‌است و مأخوذ از مرخ و آن درختی است که از چوب آن آتش‌زنه سازند و سبب تسمیهٔ آن تشبیه به آتش است از نظر سرخی، و گویند مریخ در لغت عبارت از تیر بدون پر است که در حرکت خود پیچ و تاب می‌خورد و ستارهٔ مذکور نیز بسبب به چپ و راست رفتن در حرکت بدین نام خوانده شده مریخ در فلک پنجم است و فاصلهٔ آن از زمین سه هزار هزار و نهصد هزار و دوازده هزار و هشتصد و شصت و شش میل است. (از صبح الاعشی ج ۲). از کلدانی مَرداخ، و شاید اصل مرداخ نیز فارسی باشد، یا فارسی و کلدانی از مرد (رجل) و آک به‌معنی اسب به فارسی یا به کلدانی. یکی از پیکرهایی که یونانیان باستان برای مریخ می‌پنداشتند اسب بود، و واژه مارس از همین مریخ آمده‌است یعنی مرداخ و مرداس نامی است که به پدر ضحاک می‌داده‌اند و این نام در میان عرب بسیار است.

نام فارسی این سیاره بهرام و نام عربی آن مریخ است. در کتاب‌های قدیمی فارسی آن را فلک شحنهٔ پنجم و سایس رواق پنجم نیز نامیده‌اند.

آیا تمدنی در مریخ وجود داشته است؟

گالیله اولین کسی بود که مریخ را با تلسکوپ و در سال ۱۶۰۹ رصد کرد، اما تلسکوپ کوچک او جزئیاتی از سطح آن را نشان نداد. در تقرب سال ۱۸۷۷ مریخ به زمین، یک ستاره­شناس ایتالیایی به ­نام (Giovanni Schiaparelli) با استفاده از تلسکوپ ۲۲ سانتیمتری توانست سطح مریخ را رسم کند و اولین نقشه­های تفصیلی را ارائه نماید. این نقشه­ها خطوطی را شامل می­شدند که شیوپارلی آنها را Canali نامید، به معنی شیار در زبان ایتالیایی (مترادف Channel در انگلیسی). اما این کلمه به Canal در انگلیسی ترجمه شد که معنی آب­راه ساخت انسان را می­دهد و به دنبال آن این حس پدید آمد که شاید نژادی هوشمند در مریخ ساکن باشد. این نکته را باید اشاره کرد که هیچ­گونه آب­راهی از زمین قابل شناسایی نبود، اما اینگونه تصور شد که آنها می­توانند جهت آبیاری مزارع کنارشان که از زمین دیده می­شد مورد استفاده قرار گیرند.

تحت تأثیر رصدهای شیوپارلی، رصدخانه­ای را در آریزونا بنا نهاد. او رصدهای مفصلی از مریخ انجام داد که نشان می‌داد شبکهه پیچیده­ای از کانال­های آبرسانی در آنجا وجود دارد. اما با بزرگ­تر شدن تلسکوپ­ها، شیارهای کمتری دیده شد. به نظر می­رسد آنها خطای دید بودند. با این وجود، طلسم حیاتِ پیش­رفته در مریخ تا دههٔ ۱۹۶۰ باطل نشد و آن زمانی بود که فضاپیمای مارینر ناسا به مریخ رسید. (یک تصویر فریبنده از تخته­سنگی عظیم، موسوم به «چهره بر روی مریخ»، توسط فضاپیمای وایکینگ ۱ در ۱۹۶۱ به­دست آمد. بعضی تصور کردند که آن نمادی بزرگ از تمدنی در گذشته است. اما عکس دقیقی که توسط «نقشه­بردار سراسری مریخ» (Mars Global Surveyor)در سال ۲۰۰۱ گرفته شد نشان داد که آن یک «mesa» است - تپه یا کوهی پهن که لبه‌هایی با شیب تند دارد.) عکس­های دقیق فضا­پیمای مارینر دره­های بزرگ و آتشفشان­های پهناوری را نشان داد. یکی از اینها (Olympus Mons)، بزرگ­ترین آتشفشان شناخته شده در منظومه شمسی است. قطر دهانه آن ۸۵ کیلومتر است و پهنای پایه مخروط آتشفشان به ۵۵۰ کیلومتر می­رسد. دهانهٔ آتشفشان تقریباً ۲۷ کیلومتر بالاتر از سطح مریخ است، سه بار بلند­تر از کوه اورست! دانشمندان دریافتند که در زمان­ فعالیت این آتشفشان­های عظیم­الجثه، حدود سه ملیارد سال قبل، جو مریخ بسیار غلیظ­تر از حال بوده است. اثر در جو سبب می­شده است که دمای سطح مریخ آنقدر بالا رود که آب امکان وجود روی آن را پیدا نماید. دیگر مشخصه­های قابل رؤیت بر سطح مریخ به­خوبی نشان می­داد که جریان آب در آنجا وجود داشته است. این موضوع گمانه­زنی­هایی را دامن زد که شاید گونه­هایی از حیات ساده در آن زمان در مریخ وجود داشته است.

همین احتمال کافی بود که در سال ۱۹۷۶ دو وایکینگ به آنجا فرستاده شود. هدف آنها، علاوه بر عکس­برداری از سطح و جمع­آوری داده­های علمی، جستجوی هرگونه دلیل و مدرکی از حیات بود. آنها سه آزمایش انجام دادند و گرچه فعالیت شیمیایی غیرمنتظره­ای را در خاک مریخ یافتند، اما به هیچ­گونه گواهی دال بر وجود موجودی زنده دست پیدا نکردند. با توجه به جو رقیق مریخ (بدون لایه اوزون)، اشعه فرابنفش بسیار بیشتر از زمین به سطح آن می­رسد، به­طوری که از وجود حیات بر روی آن جلوگیری می‌­نماید. اگر روزی حیات در مریخ وجود داشته است، انتظار یافتن شواهد آن ­را تنها در زیر سطح مریخ می­توان داشت.[۷]

خروج از مرکز

خروج از مرکز بهرام متغیر است و از ۰٫۰۰۹ درجه تا ۰٫۱۰۴ درجه تغییر می‌کند اکنون خروج از مرکز ۰٫۰۹۳ درجه‌است مدت زمان این تغییر صدها سال تا هزاران سال تغییر می‌کند[۸]

مقابله مریخ و زمین

توجه به مدت زمان سال مریخی (۶۸۹ روز) و سال زمینی (۳۶۵ روز) نشان می‌دهد که فاصله زمانی هر دو مقابله حدود دو سال و دو ماه است. اما با عنایت به بیضی بودن مدار هر دو سیاره می‌توان انتظار داشت که فاصله بین زمین و مریخ در هر مقابله متفاوت باشد. کمترین فاصله، زمانی رخ می‌دهد که زمین در اوج و مریخ در حضیض مدار خود باشد. در این حالت زمین و مریخ تا ۵۶ میلیون کیلومتر به هم نزدیک خواهند شد. دورترین فاصله بین دو سیاره در مقابله می‌تواند تا ۲۴۰ میلیون کیلومتر افزایش یابد.

کمترین فاصله بین زمین و مریخ در مقابله‌هایی رخ می‌دهد که در دوره‌های ۱۵ تا ۱۷ ساله تکرار می‌شوند. اما آنچه حائز اهمیت است توجه به این نکته می‌باشد که فاصله دو سیاره در مقابله‌های نزدیک الزاما یکی نیست و به همین دلیل است که نزدیک‌ترین مقابله‌ها (مانند آنچه در ۲۷ آگوست سال ۲۰۰۳ رخ داد) در فواصل زمانی بسیار طولانی رخ می‌دهند.

جهت‌گیری مدار مریخ در فضا به هنگام مقابله نزدیک به گونه‌ای است که مریخ در جهت صورت فلکی دلو و یا در نزدیکی صورت فلکی بزغاله قرار می‌گیرد. از طرفی کره زمین نیز در امرداد هر سال از این مکان می‌گذرد. بنابراین مقابله نزدیک دو سیاره همیشه در امرداد یا شهریور هر ۱۵ تا ۱۷ سال رخ می‌دهد. در این هنگام مریخ در جنوب قرار دارد و بنابراین این نوع مقابله‌ها از عرض‌های جغرافیایی جنوبی زمین بهتر مشاهده می‌شوند. عکس این مطلب در مقابله‌های دور صادق است چرا که این نوع مقابله‌ها در صورت فلکی شیر و در ماه بهمن و اسفند رخ می‌دهند، در نتیجه از نیم‌کره شمالی زمین بهتر دیده می‌شوند.[۹]

 

 

جدول مشخصات بهرام (مریخ)

مشخصات مداری (ژانویه ۲۰۰۰)
نیم‌قطر بزرگ ۲۲۷، ۹۳۶، ۶۳۷ کیلومتر
۱۴۱، ۶۳۲، ۹۷۶ مایل
۱٫۵۲۳، ۶۶۲، ۳۱ واحد نجومی
پیرامون مدار ۱، ۴۲۹، ۰۰۰، ۰۰۰ کیلومتر
۸۸۷، ۹۰۰، ۰۰۰ مایل
۹٫۵۵۳ واحد نجومی
خروج از مرکز ۰٫۰۹۳، ۴۱۲، ۳۳
حضیض ۲۰۶، ۶۴۴، ۵۴۵ کیلومتر
۱۲۸، ۴۰۲، ۹۶۷ مایل
۱٫۳۸۱، ۳۳۳، ۴۶ واحد نجومی
اوج ۲۴۹، ۲۲۸، ۷۳۰ کیلومتر
۱۵۴، ۸۶۳، ۵۵۳ مایل
۱٫۶۶۵، ۹۹۱، ۱۶
تناوب مداری ۶۸۶٫۹۶۰۰ روز
۱٫۸۸۰۸ سال
تناوب هلالی ۷۷۹٫۶۹ روز
۲٫۱۳۵ سال
سرعت مداری:
~میانگین
~بیشینه
~کمینه

۲۴٫۰۷۷ کیلومتر در ثانیه (۵۳٫۸۵۹ مایل در ساعت)
۲۶٫۴۹ کیلومتر در ثانیه (۵۹٫۲۷۷ مایل در ساعت)
۲۱٫۹۷۲ کیلومتر در ثانیه (۴۹٫۱۵۰ مایل در ساعت)
تمایل نسبت به:
~صفحه مداری زمین
~صفحه استوایی خورشید

۱٫۸۵۰، ۶۱ درجه
۵٫۶۵ درجه
طول دایره البروجی اعتدال بهاری ۴۹٫۵۷۸، ۵۴ درجه
شناسه حضیض ۲۸۶٫۴۶۲، ۳۰ درجه
تعداد ندیم‌های طبیعی ۲
مشخصات فیزیکی (ژانویه ۲۰۰۰)
قطر استوایی ۶٬۸۰۴٫۹ کیلومتر
۴، ۲۲۸٫۴ مایل
۰٫۵۳۳ برابر قطر زمین
قطر قطبی ۰٫۵۳۳ برابر قطر زمین
۴، ۱۹۷٫۲ مایل
۰٫۵۳۱ برابر زمین
۰٫۰۰۷، ۳۶
مساحت سطح ۱۴۴، ۷۹۸، ۴۶۵ کیلومتر مربع
۵۵٬۹۰۶٬۷۷۱ مایل مربع
۰٫۲۸۴ برابر زمین
حجم ۱٫۶۳۱، ۸‎×۱۰۱۱ کیلومتر مکعب
۰٫۱۵۱ برابر زمین
جرم ۶٫۴۱۸، ۵‎×۱۰۲۳ کیلوگرم
۰٫۱۰۷ برابر زمین
چگالی متوسط ۳٫۹۳۴ گرم در سانتیمتر مکعب
گرانش استوایی ۳٫۶۹ متر در مجذور ثانیه
۰٫۳۷۶ برابر زمین
سرعت فرار ۵٫۰۲۷ کیلومتر در ثانیه
۱۱٫۲۴۵ مایل در ساعت
تناوب گردش ۱٫۰۲۵، ۹۵۷ روز
۲۴٫۶۲۲، ۹۶۲ ساعت
تمایل محور ۲۵٫۱۹ درجه
بعد سرسو در قطب شمال ۳۱۷٫۶۸۱، ۴۳ درجه
۲۱:۱۰:۴۴
بازتاب ۰٫۱۵
دمای سطحی:
~کمینه
~متوسط
~بیشینه

۱۴۰- درجه سانتی‌گراد (۱۳۳ درجه کلوین)
۶۳- درجه سانتی‌گراد (۲۱۰ درجه کلوین)
۲۰ درجه سانتی‌گراد (۲۳۹ درجه کلوین)
مشخصات جوی
فشار جوی ۰٫۷ تا ۰٫۹ کیلو پاسکال
دی اکسید کربن ۹۵٫۷۲ درصد
نیتروژن ۲٫۷ درصد
آرگون ۱٫۶ درصد
اکسیژن ۰٫۱۳ درصد
مونو اکسید کربن ۰٫۰۷ درصد
بخار آب ۰٫۰۳ درصد
اکسید نیتریک ۰٫۰۱ درصد
نئون ۰٫۰۰۰۲۵ درصد (۲٫۵ ذره در هر میلیون)
کریپتون ۰٫۰۰۰۰۳ درصد (۳۰۰ ذره در هر میلیارد)
زنون ۰٫۰۰۰۰۰۸ درصد (۸۰ ذره در هر میلیارد)
ازن ۰٫۰۰۰۰۰۳ درصد (۳۰ ذره در هر میلیارد)

Online User
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, توسط ‌paria |

 

زمین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
زمین  نماد زمین در اخترشناسی
عکس زمین با آپولو۱۷
«تیله آبی» عکس زمین
گرفته شده توسط آپولو ۱۷.
اکتشاف
تاریخ کشف مبدأ[یادداشت ۱]
طبقه‌بندی
نام‌های دیگر جهان، سیارهٔ آبی
نیم‏محور بزرگ ۱۴۹٬۵۹۸٬۲۶۱ km
۱٫۰۰۰۰۰۲۶۱ AU[۱]
خروج از مرکز ۰٫۰۱۶۷۱۱۲۳[۱]
آنومالی متوسط °۳۵۷٫۵۱۷۱۶[۲]
زاویه انحراف °۷٫۱۵۵ نسبت به مدار مرکزی خورشید
۱٫۵۷۸۶۹°[۳] نسبت به صفحه ثابت
طول گره صعودی °۳۴۸٫۷۳۹۳۶[یادداشت ۲][یادداشت ۳][۲]
شناسه حضیض °۱۱۴٫۲۰۷۸۳[یادداشت ۴][۲]
اوج ۱۵۲٬۰۹۸٬۲۳۲ km
۱٫۰۱۶۷۱۳۸۸ AU[یادداشت ۵]
حضیض ۱۴۷٬۰۹۸٬۲۹۰ km
{{۰٫۹۸۳۲۹۱۳۴ AU}}
تناوب مداری ۳۶۵٫۲۵۶۳۶۳۰۰۴ روز[۴]
۱٫۰۰۰۰۱۷۴۲۱ سال
میانگین سرعت مداری ۲۹٫۷۸ km/s[۲]
۱۰۷٬۲۰۰ km/h
قمرها یک ماه طبیعی و ۸،۳۰۰ ماه ساختگی (قمر مصنوعی)از تاریخ ۱ مارس ۲۰۰۱)[۵]
مشخصات فیزیکی
متوسط شعاع ۶٬۳۷۱٫۰ km[۱۵]
شعاع استوایی ۶٬۳۷۸٫۱ km[۶][۷]
شعاع قطبی ۶٬۳۵۶٫۸ km[۸]
پختگی قطبین ۰٫۰۰۳۳۵۲۸[۹]
محیط ۴۰٬۰۷۵٫۰۱۷ km (استوایی)[۷]
۴۰٬۰۰۷٫۸۶ km (نصف‌النهاری)[۱۰]
مساحت سطح ۵۱۰٬۰۷۲٬۰۰۰ km۲[۱۱][۱۲][یادداشت ۶]

۱۴۸٬۹۴۰٬۰۰۰ km۲ خشکی (۲۹٫۲ ٪)

۳۶۱٬۱۳۲٬۰۰۰ km۲ آب (۷۰٫۸ ٪)
حجم ۱٫۰۸۳۲۱×۱۰۱۲ km۳[۲]
جرم ۵٫۹۷۳۶×۱۰۲۴ kg[۲]
متوسط چگالی ۵٫۵۱۵ g/cm۳[۲]
گرانش سطحی ۹٫۷۸۰۳۲۷ m/s۲[۱۳]
۰٫۹۹۷۳۲ g
سرعت فرار ۱۱٫۱۸۶ km/s[۲]
تناوب
چرخش
۰٫۹۹۷۲۶۹۶۸ d[۱۴]
۲۳h ۵۶m ۴٫۱۰۰s
سرعت چرخش در استوا ۱٬۶۷۴٫۴ کیلومتر بر ساعت یا ۴۶۵٫۱ متر بر ثانیه[۱۶]
انحراف محوری ۲۳°۲۶'۲۱".۴۱۱۹[۴]
دمای سطح
   کلوین
   سلسیوس
حداقل متوسط حداکثر
۱۸۴ K[۱۷] ۲۸۷٫۲ K[۱۸] ۳۳۱ K[۱۹]
−۸۹٫۲ °C ۱۴ °C ۵۷٫۸ °C
 

زمین سومین سیارهٔ منظومهٔ خورشیدی است که در فاصلهٔ ۱۵۰ میلیون کیلومتری از ستارهٔ خورشید قرار دارد. این سیاره چگال ترین و از نظر بزرگی پنجمین سیاره از هشت سیارهٔ منظومهٔ خورشیدی است. همچنین در میان چهار سیارهٔ سنگی گردان به دور خورشید (تیر، ناهید، زمین و مریخ) زمین بزرگترین آن‌ها است. گاهی از آن با نام‌های جهان و سیارهٔ آبی نیز یاد می‌شود.[۲۰] نام لاتین آن Terra است.[یادداشت ۷] در منظومهٔ خورشیدی، فاصلهٔ زمین تا خورشید بین فاصلهٔ زهره (یا ناهید) تا خورشید و فاصلهٔ مریخ (یا بهرام) تا خورشید است. زمین جزو سیارات داخلی منظومهٔ خورشیدی به‌شمار می‌آید.

نزدیک به ۴٫۵۴ میلیارد سال (به صورت دقیق تر ۰٫۰۰۰۶ ± ۴٫۵۶۷۲ میلیارد سال)[۲۱] از پیدایش زمین می‌گذرد. و زندگی بر روی سطح آن در طول یک میلیارد سال پدیدار گشته‌است. هم اکنون زمین خانهٔ میلیون‌ها گونه از جانداران است که انسان یکی از آن‌ها است.[۲۲] زیست‌کرهٔ زمین با گذر زمان جو زمین و دیگر شرایط فیزیکی و شیمیایی این سیاره را دچار دگرگونی‌های شگرفی کرده‌است و محیطی را فراهم کرده‌است تا اندامگان زنده بتوانند به رشد و زیست‌زایی بپردازند. همچنین در اثر این دگرگونی‌ها لایهٔ اوزون به دور این سیاره تشکیل شده‌است، لایه‌ای که با کمک میدان مغناطیسی زمین مانع از ورود پرتوهای آسیب رسان خورشید می‌شود و به این ترتیب اجازه می‌دهد در زمین زندگی ادامه یابد.[۲۳] ویژگی‌های فیزیکی، پیشینهٔ زمین شناسی و گردش زمین باعث شده‌اند تا زندگی در این دوره‌ها در آن پابرجا بماند و انتظار آن می‌رود که برای ۵۰۰ میلیون تا ۲٫۳ میلیارد سال دیگر نیز زندگی همچنان ادامه داشته باشد.[۲۴][۲۵][۲۶]

پوستهٔ زمین به چندین لایهٔ سخت یا زمین‌ساخت بشقابی تقسیم شده‌است، این لایه‌ها در گذر میلیون‌ها سال در زمین جابجا می‌شوند. نزدیک به ۷۱٪ از سطح زمین با آب شور اقیانوس‌ها پوشیده شده‌است و باقی ماندهٔ آن را قاره‌ها و جزیره‌ها تشکیل می‌دهند که خود آن‌ها نیز تعداد زیادی دریاچه و دیگر سرچشمه‌های آبی را در خود جای داده‌اند. بیشتر سطح قطب‌های زمین از یخ یا دریای یخ زده پوشیده شده‌است. ساختار درونی زمین پویا است و لایه‌های آن عبارتند از لایهٔ ضخیم گوشتهٔ جامد، یک لایه، هستهٔ بیرونی که مایع است و میدان مغتاطیسی را تولید می‌کند و یک لایه، هستهٔ درونی که آهنی و جامد است.

زمین همواره با دیگر جرم‌های آسمانی بویژه خورشید و ماه در اندرکنش است. هم اکنون زمین با سرعتی ۳۶۶٫۲۶ برابر سرعتی که به دور خودش می‌گردد، به گرد خورشید می‌گردد که این برابر با ۳۶۵٫۲۶ روز خورشیدی یا یک سال نجومی است.[یادداشت ۸] محور گردش زمین نسبت به خط عمود بر صفحهٔ گردش آن ۲۳٫۴ درجه انحراف دارد. این انحراف باعث ایجاد تغییرات فصلی با دورهٔ گردشی برابر با یک سال اعتدالی یا ۳۶۵٫۲۴ روز می‌شود.[۲۷] تنها ماه طبیعی شناخته شده برای زمین، کرهٔ ماه است که از نزدیک به ۴٫۵۳ میلیارد سال پیش گردش خود به دور زمین را آغاز کرده‌است. ماه باعث ایجاد کشند در آب اقیانوس‌ها، پایدار شدن زاویهٔ انحراف محور زمین و کم کم آهسته تر شدن سرعت گردش زمین شده‌است. در آخرین بمباران شهابی تقریبا میان ۳٫۸ و ۴٫۱ میلیارد سال پیش، چندین سیارک و شهاب سنگ با زمین برخورد کرد و دگرگونی‌های درخور توجهی در سطح زمین ایجاد کرد.

جو زمین ترکیبی است از نیتروژن (نزدیک به هشتاد درصد)، اکسیژن (نزدیک به بیست درصد) و چندین گاز دیگر.

بلندترین نقطه بر روی خشکی‌های زمین کوه اورست نام دارد که نزدیک به ۹ کیلومتر از سطح دریا بالاتر است. ژرف‌ترین قسمت دریاها نیز در نزدیکی جزایر فیلیپین در اقیانوس آرام قرار دارد. عمق این ناحیه حدود ۱۱ کیلومتر پایین‌تر از سطح دریا است و به آن درازگودال ماریانا گفته می‌شود.

محدودهٔ دمای هوا بر روی کره زمین میان ۸۹٫۲ (قطب جنوب) درجه زیر صفر تا ۷۰٫۷ (کویر لوت، ایران)[۱][۲]درجه بالای صفر قرار دارد. محیط استوای زمین ۴۰٬۰۷۵۱۶ کیلومتر و وزن زمین ۱۰۲۴×۵۹۷۳۵ کیلوگرم (هشتاد برابر وزن ماه) است. فاصله کره زمین تا کره ماه ۳۴۰ هزار کیلومتر می‌باشد.[۲۸]

انسان‌ها نیازهایشان را از منابع کانی‌ها و محصول‌هایی که از زیست‌کره بدست می‌آید، تامین می‌کنند.[۲۹] نزدیک به ۲۰۰ کشور مستقل در جهان وجود دارد که انسان‌ها در این کشورها پخش شده‌اند و از راه دیپلماسی، سفر، تجارت و فعالیت‌های نظامی با هم در اندر کنش قرار می‌گیرند. فرهنگ و دانش انسان‌ها با گذر زمان بسیار پیشرفت و تغییر کرده‌است. انسان‌ها زمانی به صاف بودن زمین و بعد نظریهٔ مرکز بودن زمین در جهان معتقد بودند. از دیدگاه‌های امروزی به زمین، می‌توان به دیدگاه فرضیهٔ گایا اشاره کرد

 

 

 

 

 

گاه‌شناسی

پرونده:TectonicReconstructionGlobal2.gif
پویانمایی جابجایی قاره‌ها از دوران کامبرین تا امروز، نزدیک به ۵۴۲ میلیون سال پیش.
پویانمایی شکسته شدن پانجه‌آ.

دانشمندان برآورد کرده‌اند که نخستین بار ماده در ۴٫۵۶۷۲ ± ۰٫۰۰۰۶ میلیارد سال پیش در سامانهٔ خورشیدی تشکیل شد و در ۴٫۵۴ میلیارد سال پیش (با ۱٪ خطا)[۲۱] زمین و دیگر سیاره‌های سامانه خورشیدی از ابر خورشیدی پدید آمدند. ابر خورشیدی یا solar nebula ابری است صفحه‌ای شکل ساخته شده از گاز و غبار که پس از تشکیل خورشید برجای مانده‌است.[۳۰]

زمین پس از تشکیل در یک دورهٔ ۱۰ تا ۲۰ میلیون ساله، یکپارچگی خود را بدست می‌آورد و به کمال می‌رسد.[۳۱] این سیاره در آغاز به صورت مواد ذوب شده بود و کم کم با گذر زمان گرمای خود را از دست داد و یک پوستهٔ جامد جایگزین مواد مذاب آن شد. کمی پس از آن در ۴٫۵۳ میلیارد پیش ماه نیز بوجود آمد.[۳۲]

آخرین فرضیه‌ای که دربارهٔ چگونگی تشکیل ماه بیان شده[۳۳] و مورد پذیرش بیشتر دانشمندان قرار گرفته، فرضیهٔ برخورد بزرگ است. این فرضیه می‌گوید که جسمی (گاهی به آن تئا می‌گویند) به بزرگی بهرام و با جرمی برابر با ۱۰٪ جرم زمین،[۳۴] با زمین برخورد کرد.[۳۵] پس از برخورد بخشی از جرم آن در زمین باقی ماند و بخشی از جرم آن‌ها جدا شد و به فضا رفت. مجموعهٔ جرم‌های پرتاب شده یکی شد و در نهایت کرهٔ ماه بوجود آمد.

اتمسفر نخستین زمین از بیرون زدن گازها و فعالیت‌های آتش‌فشانی بوجود آمد پس از آن، آب و یخ گرفته شده از سیارک‌ها، خرده سیاره‌ها، دنباله‌دارها و جرم‌های دورتر از نپتون (ترانس-نپتون‌ها) میزان بخار آب فشردهٔ جمع شده در زمین را بالا برد و در نهایت اقیانوس‌ها پدیدار شدند.[۳۶] دانشمندان معتقدند که در آن زمان خورشید تنها ۷۰٪ از درخشندگی حال حاضر خود را داشته ولی هم زمان نشانه‌هایی پیدا شده که آب اقیانوس‌ها در آن دوران «مایع» بوده‌است. این دو مطلب یک تناقض بوجود آورده‌اند و هنوز بی جواب باقی مانده‌اند. هم زمانی پخش شدن گازهای گلخانه‌ای در زمین و بالا بودن میزان تغییراتی که در پرتو افکنی خورشید بوجود می‌آمد همگی زمین را به سوی گرم تر شدن می‌برد و مرتب دمای سطح زمین بالاتر می‌رفت و مانع از آن می‌شد تا اقیانوس‌ها یخ بزنند.[۳۷] در ۳٫۵ میلیارد سال پیش میدان مغناطیسی زمین تشکیل شد و کمک کرد تا در اثر باد خورشیدی، اتمسفر زمین تهی نشود.[۳۸]

دو فرضیهٔ مهم برای نرخ رشد و گسترش قاره‌ها در زمین وجود دارد:[۳۹] نخست: قاره‌ها دارای رشد پیوسته تا امروز بوده‌اند.[۴۰] دوم: قاره‌ها در آغاز گذشتهٔ زمین، رشد سریع داشته‌اند.[۴۱] مطالعات امروز نشان می‌دهد که فرضیهٔ دوم به واقیعیت نزدیک تر است. امروزه دانشمندان معتقدند که در آغاز رشد پوستهٔ قاره‌ای زمین با سرعت انجام شده[۴۲] و پس از آن در یک دورهٔ طولانی پایدار بوده‌است.[۴۳][۴۴][۴۵] پس از گذشت صدها میلیون سال در مقیاس زمین شناسی سطح قاره‌ها پیوسته به خود شکل می‌داد تا اینکه در آخر شکسته شد و تکه قاره‌ها از هم جدا شدند. قاره‌ها همواره در حال مهاجرت بر روی سطح زمین اند و گاهی با یکدیگر ترکیب می‌شوند و یک ابَرقاره را ایجاد می‌کنند. نزدیک به ۷۵۰ میلیون سال پیش، یکی از قدیمی ترین ابَرقاره‌های شناخته به نام رودینیا شروع به شکسته شدن کرد. پس از آن تکه‌های آن دوباره با هم یکی شدند و پانوتیا (۵۴۰ تا ۶۰۰ میلیون سال پیش) و پس از آن پانجه‌آ بوجود آمد که این نیز خود در ۱۸۰ میلیون سال پیش شکسته شد.[۴۶]

فرگشت زندگی

فرضیه‌ای به نام «زمین گلوله برفی» یا Snowball Earth در دههٔ ۱۹۶۰ مطرح شده‌است این فرضیه می‌گوید که در دوران نئوپروتروزوئیک میان ۷۵۰ و ۵۸۰ میلیون سال پیش، بیشتر سطح زمین از لایه‌ای از یخ پوشیده شده بود. این مطلب بسیار مورد توجه دانشمندان است چون این دوران یخبندان به پیش از انفجار کامبرین، آغاز پدیدار شدن سلول‌های زنده، مربوط است.[۴۷]

پس از انفجار کامبرین، نزدیک به ۵۳۵ میلیون سال پیش، پنج دورهٔ انقراض یا خاموشی گسترده[۴۸] در زمین روی داد که آخرین آن‌ها در ۶۵ میلیون سال پیش در اثر برخورد یک شهاب‌سنگ بسیار بزرگ رخ داد و باعث از بین رفتن دایناسورها و دیگر دوزیستان بزرگ هیکل شد؛ البته برخی جانوران کوچکتر مانند پستانداران از این رویداد خاموشی جان سالم به در بردند. با گذشت ۶۵ میلیون سال پستانداران به شاخه‌های گوناگون تقسیم شدند تا آنکه در چند میلیون سال پیش در آفریقا پستاندارانی میمون مانند به نام ارورین Orrorin tugenensis توانستند بر روی دو پای خود بایستند.[۴۹] داشتن ابزارهای پیشرفته و کامیابی بیشتر در برقراری ارتباط باعث شد تا این جانوران بتوانند مواد غذایی بیشتری را برای خود فراهم کنند. و البته تمامی این پیشرفت‌ها نیازمند داشتن مغزی بزرگتر از آنچه در گذشته داشتند، است. به این ترتیب این جانوران در گذر زمان و با پیشرفته تر شدن و بزرگتر شدن مغزشان کم کم به نژاد انسان نزدیک شدند. پیشرفت در کشاورزی و صنعت به انسان‌ها اجازه داد تا در بازهٔ زمانی کوتاهی بر کرهٔ زمین چنان تاثیری بگذارند که تا کنون هیچ یک از موجودات زنده چنین نکرده‌است.[۵۰] انسان‌ها بر کمیت و طبیعت دیگر گونه‌های زندگی در کرهٔ زمین دست بردند.

الگوی کنونی عصر یخبندان می‌گوید نزدیک به ۴۰ میلیون سال پیش زمین دچار یخ زدگی شد، در دوران پلیستوسن نزدیک به ۳ میلیون سال پیش این وضع شدت گرفت و پس از آن سرزمین‌های با عرض جغرافیایی بالا هر ۴۰ تا ۱۰۰،۰۰۰ سال دچار چرخهٔ یخ زدگی و گرم شدگی شدند. آخرین یخبندان قاره‌ای در ۱۰،۰۰۰ سال پیش پایان یافت.[۵۱]

آینده

14 billion year timeline showing Sun's present age at 4.6 billion years; from 6 billion years Sun gradually warming, becoming a red dwarf at 10 billion years, "soon" followed by its transformation into a white dwarf star
چرخهٔ زندگی خورشید

آیندهٔ کرهٔ زمین و خورشید به یکدیگر گره خورده‌است. با انباشته شدن پایدار هلیوم در هستهٔ خورشید، کم کم به درخشندگی این ستاره افزوده می‌شود به این صورت که تا ۱٫۱ Gyr (یک میلیارد سال) دیگر ۱۰٪ و تا ۳٫۵ Gyr دیگر ۴۰٪ درخشندگی آن بیشتر خواهد شد.[۵۲] مدل‌های هواشناسی نشان داده‌است که اگر پرتوهای دریافت شده از خورشید بیشتر شود زمین دچار دگرگونی‌های نامطلوب مانند از دست دادن آب اقیانوس‌ها خواهد شد.[۵۳]

با بالا رفتن دمای هوا در سطح زمین، چرخهٔ ');return true;}document.write(''); return false; } User

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, توسط ‌paria |

زهره تغییرمسیری به اینجاست. برای شهری در خوزستان، زهره (شهر) را ببینید.
تصویر رادار از سطح ناهید. این سیاره اگر فاقد جو بود، اینگونه دیده می‌شد.
اول شب و درخشش سیاره زهره در مغرب

ناهید (همچنین زهُره) به ترتیب فاصله از خورشید، دومین سیاره سامانه خورشیدی است که میان زمین و تیر (عطارد) قرار گرفته‌است. این سیاره نزدیک‌ترین سیاره به زمین می‌باشد و بعد از ماه، درخشان‌ترین جرم آسمانی طبیعی است که به هنگام شب از زمین رویت می‌شود. ناهید داغ‌ترین سیاره در منظومهٔ خورشیدی است. جو ضخیم و غلیظ آن موجب می‌شود که دیدن سطح آن از طریق رصد، دشوار باشد.

این سیاره در فارسی بیدخت و بیلفت نیز نامیده می‌شد.[۱] و واژه بیدُخت در شکل کهن‌تر خود بَغدخت و به معنای «دختر خدا» بوده‌است.[۲]

سیاره ناهید، فاقد ماه است و از بسیاری جهات چون اندازه، جرم، گرانش و ترکیبات ساختاری، به زمین شباهت دارد و به همین دلیل به آن لقب خواهر زمین را داده‌اند.یکی از دلایل این نام گذاری این است که دانشمندان می گویند در چند میلیون سال پیش سیاره ناهید بسیار شبیه به زمین بوده ودارای شرایط زندگی بوده است[نیازمند مدرک] اما به دلیل نزدیک شدن به خورشید شرایط حیات در آن از بین رفت. چنانکه قطر آن در حدود ۱۲٫۱۰۴ کیلومتر است، در مقایسه با زمین که قطرش ۱۲٫۷۵۶ کیلومتر است. جرم ناهید حدوداً ۸۱ درصد جرم زمین و چگالی آن، نزدیک به ۹۵ درصد چگالی زمین است. با اینحال ناهید در قیاس با بیشتر سیارات سامانه از جمله زمین، کروی‌تر است و به دلیل چرخش آهسته به دور مدارش، پدیده تورفتگی یا مسطح شدن قطبها و بادکردگی یا تورم نواحی استوایی در آن، کمتر از دیگر سیارات رخ می‌دهد.

این سیاره را جزء سیاره‌های زمین‌سان و متراکم طبقه بندی کرده‌اند که دارای آتشفشان‌های فعال، «ناهیدلرزه» و کوهواره‌است. ناهید در مداری تقریباً دایره‌وار به فاصله میانگین ۱۰۸ میلیون کیلومتر از خورشید، به دور آن می‌گردد. هنگامی که در نزدیکترین وضعیت نسبت به زمین قرار می‌گیرد، فاصله آن با زمین ۴۲ میلیون کیلومتر می‌شود و در دورترین حالت ۲۵۷ میلیون کیلومتر با آن فاصله دارد. ا

زمان لازم برای یکبار گردش این سیاره به دور خورشید ۲۲۵ روز زمینی می‌باشد. تفاوت بزرگ ناهید با زمین، جو آن است که بیشتر آنرا دی‌اکسید کربن تشکیل داده و در ابرهای فوقانی آن قطرات ریز اسید سولفوریک وجود دارد. وجود دی‌اکسید کربن در جو این سیاره دمای آنرا به مقدار بسیار چشم‌گیری افزایش داده‌است. (480 درجه سانتیگراد نزدیک سطح سیاره). همچنین لازم به ذکر است که سیاره زهره دارای مغناطیس درونی نیست.

نور آفتاب پس از نفوذ در جو این سیاره و جذب شدن توسط سطح آن، به‌صورت گرما از سطح بازتابیده می‌شود، اما انبوه دی‌اکسید کربنِ جو ناهید، این گرمای بازتابیده را به دام انداخته و از رها شدن آن در فضا جلوگیری می‌کند. این جذب اضافی گرما، که به پدیده گلخانه‌ای معروف است، میانگین گرمای ناهید را بیش از هر سیاره دیگری (حتی سیاره تیر) در سامانه خورشیدی بالا برده‌است به‌طوریکه این حرارت برای ذوب کردن فلز سرب کافیست. از اینرو پیدایش زندگی در این سیاره، غیر ممکن است.

در اوایل سال ۱۹۶۰ راداری را به‌سوی ناهید نشانه‌روی کردند که سیگنال‌های آن از ابرهای این سیاره عبور کرده و پس از برخورد با سطح جامد سیاره، منعکس گردید. برای نخستین بار دانشمندان اطلاع جالبی را درباره سطح ناهید به‌دست آوردند، که نشان می‌داد ناهید دارای حرکت چرخشی در جهت معکوس است. چرخش آن از شرق به غرب است و آفتاب از مغرب طلوع و در مشرق غروب می‌کند.

ایرانیان در زمان هخامنشیان، خدای مونث آناهیتا (ایزد باروری و آبها) را با این سیاره مرتبط می‌دانستند که در پارسی میانه، به اَناهید و در فارسی امروزی به ناهید تغییر یافته‌است. نام لاتین این سیاره، ونوس، برگرفته از نام خدای رومی عشق و زیبایی است. در یونان باستان، نام خدای آفرودیته بر آن نهاده شد.

 

 

 

 

سفینه مارینر ۲، که در اوت ۱۹۶۲ پرتاب شد، در دسامبر ۱۹۶۲ از ۳۵۰۰۰ کیلومتری ناهید گذشت. مشاهدات این سفینه نشان داد که زهره را ابرهای سفید رنگ مایل به زردی، کاملاً پوشانده‌است و شکافی در این ابرها نیست که از راه آن بتوان نظری به سطح جامد این سیاره افکند. سفینه مارینر ۱۰ در فوریه ۱۹۷۴ از ارتفاعی کمتر از ۶۵۰۰ کیلومتری، زهره را مورد پژوهش قرار داد و معلوم شد که این ابرها حرکت منطقه‌ای دارند و با سرعتی بیش از ۲۴۰ کیلومتر در ساعت سیاره را دور می‌زنند و در مناطقی از زهره که رو به خورشید است، برهمکنشی میان جریان‌های بزرگ مقیاس همرفتی با این حرکت منطقه‌ای وجود دارد. در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۵ وسیله‌ای از سفینه بدون سرنشین متعلق به اتحاد جماهیر شوروی سابق، بر زهره فرود آمد و علی رغم شرایط فوق‌العاده سخت دما و فشار توانست به مدت ۲ ساعت عکس‌هایی از چشم انداز این سیاره بگیرد و اطلاعات گسترده‌ای از سطح زهره بفرستد. سه روز بعد وسیله مشابهی از سفینه در ۲۲۰۰ کیلومتری محل فرود وسیله به زهره نشست و یافته‌های خود را به مدت ۶۵ دقیقه ارسال کرد. این عکس‌ها، نخستین عکس‌هایی بودند که تا آن زمان از سطح سیاره‌ای دیگر گرفته شده بود.[۳]

کاوشگر مداری قطب جنوب این سیاره برداشت و به زمین مخابره کند. این اولین باری بود که تصویری از قطب جنوب سیاره ناهید برداشته می‌شد.

Online User
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, توسط ‌paria |

تیر (یا عُطارِد)، یکی از سیاره‌های منظومه خورشیدی ما است. تیر نزدیک‌ترین سیاره به [خورشید] است و به این خاطر سطح رو به خورشید آن بسیار داغ است. رویه پشت به خورشید تیر نیز بسیار سرد است.

سیاره تیر ماه ندارد. تیر، کوچک‌ترین سیاره منظومه خورشیدی است و همان‌گونه که یک رخ از کره ماه همیشه رو به زمین است، یک رخ از تیر نیز به حالتی ابدی رو به خورشید و رخ دیگر آن پشت به خورشید است. با وجود اندازه کوچک، سیاره تیر از میدان مغناطیسی نیرومندی برخوردار است

تیر تندروترین سیارهٔ منظومه خورشیدی است که با سرعتی حدود ۴۸ کیلومتر بر ثانیه، هر ۸۸ روز یک بار خورشید را دور می‌زند.از این رو سیاره‌ای گریزپاست که دیدنش آسان نیست و به همین دلیل است که شاید، ایرانیان باستان آنرا «تیر» نامیده و در یونان «مرکوری» یا «پیک خدایان» لقبش داده بودند.

 

سیاره تیر یا عطارد با فاصلهٔ ۵۷ میلیون و ۹۲۴ هزار کیلومتری از خورشید، نزدیکترین سیاره منظومه خورشیدی به خورشید است و کم‌ترین مسافتی که با زمین پیدا می‌کند، به ۸۰ میلیون کیلومتر می‌رسد. به خاطر نزدیکی این سیاره به خورشید اگر در طرف رو به خورشید آن (بخشی که روز است) قرار بگیرید به راحتی در دمای ۴۶۵درجه سانتیگراد پخته خواهید شد و به علت حرکتی وضعی آرامش اگر در طرف شب آن قرار بگیرید آن قدر سرد خواهد شد که در دمای ۱۴۸- درجه سانتیگراد به راحتی مرگ را بر اثر یخ بستن تجربه می‌کنید. این سیاره، حدود دو ماه طول می‌کشد و از این رو، گرم شدن آن در روز و سرد شدنش در شب دیرپاست.

حفره‌های کوچک ویا بزرگ بسیاری در سطح سیارهٔ تیر دیده می‌شود که حکایت از برخورد شهاب‌سنگ‌های کوچک و بزرگ دارد البته قطر برخی از دهانه‌ها به ده‌ها کیلومتر می‌رسد. برخی از این دهانه‌ها محل خروج مواد مذاب است که امروزه با سنگهای مذاب پر شده‌اند و مانند کوه‌های آتشفشانی هستند. سطح تیر بیشتر خاکستری‌رنگ است و به خاطر نوع دهانه‌های آتشفشانی و آبگیرها خیلی شبیه کره ماه است. دانشمندان تصور می‌کردند که فعالیتهای آن مانند کره ماه‌است. اما اکنون می‌دانیم که سیاره عطارد با کره ماه بسیار متفاوت است. تیر کوه و آتشفشان‌های بزرگ و عمده‌ای ندارد و از نظر فعالیت‌های زمین‌شناختی سیاره‌ای مرده به‌شمار می‌آید.

تیر از دسته سیاره‌های زمین‌سان است. تیر همچون ناهید و ماه، حالت‌های گوناگونی از هلال تا قرص کامل را به خود می‌گیرد. قرص کامل، چون در آن سوی خورشید است دیده نمی‌شود. اما اشکال هلال و نیمهٔ آن به هنگام جلوه‌های شرقی و غربی، مشاهده می‌گردند.

نیروی گرانش این سیاره کم و دارای جو ناچیزی است که ۹۸٪ آن از هلیم و بقیه از هیدروژن، اکسیژن و سدیم ساخته شده‌است.بادهای خورشیدی به شدت به عطارد می‌دمند و این می‌رساند که تقریباً هیچ هوایی در آن وجود ندارد.

این سیاره نیز، مانند سیاره زهره بین زمین و خورشید قرار گرفته و به خاطر این ویژگی، حالاتی را که «گذر»، «جلوه‌های شرقی و غربی» و... نامیده می‌شوند، به وجود می‌آورد. عبور عطارد فقط یا در اردیبهشت ماه (ماه مه) و یا آبان ماه (ماه نوامبر) روی می‌دهد. و علت ندرت این عبور‌ها (که در هر قرن تا ۱۳بار روی می‌دهند) به این علت است که زاویه میل مدار آن با مدار زمین (۷درجه) سبب می‌شود که سیاره معمولاً یا از شمال و یا از جنوب خورشید بگذرد. اندازه گیری‌های دقیق عبورهای عطارد نه فقط برای تعیین دقیق مدار عطارد بلکه برای محاسبه دوره تناوب حرکت وضعی زمین نیز به کار می‌آید.

عارضه‌های سطحی

هم‌سنجی سیاره‌های منظومه خورشیدی با تعدادی از ستاره‌های مشهور:
الف:
زمین (۴) > ناهید (۳) > مریخ (۲) > تیر (۱)
ب:
مشتری (۸) > زحل (۷) > اورانوس(۶) > نپتون (۵) > زمین (بدون شماره)
پ:
شباهنگ (۱۱) > خورشید (۱۰) > ولف ۳۵۹ (۹) > مشتری (بدون شماره)
ت:
دبران (۱۴) > نگهبان شمال (۱۳) > رأس پیکر پسین (۱۲) > شباهنگ (بدون شماره)
ث:
ابط‌الجوزا (۱۷) >قلب عقرب (۱۶) > پای شکارچی (۱۵) > دبران (بدون شماره)
ج:
وی‌وای سگ بزرگ (۲۰) >وی‌وی قیفاووس (۱۹) > مو قیفاووس (۱۸) > ابط‌الجوزا (بدون شماره)

دانشمندان هنوز نمی‌دانند که فعالیت‌های آتشفشانی این سیاره سنگی، چقدر به طول انجامیده. سن دشت‌های گدازه‌ای‌اش را می‌توان به عصر «بمباران سهمگین متأخر»، یا حدود ۴ میلیارد سال پیش نسبت داد؛ که در جریانش اعضای منظومه خورشیدی، آماج برخورد شهابسنگ‌های غول‌آسا واقع می‌شدند. به محض کاهش آمار این برخوردها بود که گدازه در سرتاسر عطارد جریان یافت و با پر کردن گودال‌ها، عوارض نرم و مسطحی را به وجود آورد. فروزمین‌ها هم در همین گودال‌ها به وجود آمدند و در واقع تنها نقاطی به شمار می‌رفتند که بستر سنگی ِ سیاره در آن‌ها «منبسط» (و نه منقبض) می‌شد.[۶]

در دشت‌های آتشفشانی عطارد عوارض نامتعارفی وجود دارد که بیشتر شبیه «کلوچه«های کیهانی‌اند و هیچ‌گونه نمونه مشابهی در سایر نقاط منظومه‌مان ندارند. این «کلوچه‌ها» سازه‌های دوار و غول‌آسایی هستند که مرز گودال‌های مدفون را مشخص کرده‌اند و خودْ از چین‌خوردگی‌های درونی و عوارضی موسوم به «فروزمین» پر شده‌اند؛ یعنی باریکه‌هایی که در مرز دو گسل موازی، فرونشسته‌اند.[۷]

حدود یک میلیارد سال پیش، گدازه‌های آتشفشانی به سرعت بستر گودال‌های شهابسنگی پراکنده در سطح عطارد را پر کردند. حجم عظیمی از گدازه در مدت‌زمان نسبتاً کوتاهی نشست کرد و همین می‌توانسته عاملی برای ظهور این دره‌های نامتعارف باشد.[۸]

اساطیر

«عطارد» در ادبیات فارسی و عربی،«دبیر فلک» نیز خوانده شده‌است. نام اروپایی این سیاره Mercury از واژه‌ای لاتین گرفته شده که در مقابل نام یونانی هرمس است. خدائی که پیغام برنده برای خدایان دیگر بوده و به همین دلیل هرمس در اغلب تصاویر با صندلهای بالدار کشیده می‌شود. علاوه بر پیغام‌رسانی، او نگهدار بازرگانان و مسافران بود. مرکوری در ادبیات افسانه‌ای یونان و روم، خدای سخن‌وری و نویسندگی است.

اندازه تير در مقياس با زمين

به اعتقاد یوهان مرسیه رئیس دانشکده علوم اختری دانشگاه پاریس در مقاله ای که در اواخر سال ۲۰۰۹ منتشر شد احتمالا تیر یکی از ماه‌های سیارات داخلی منظومه خورشیدی بوده که از گرانش مادر خود جدا شده و به دام خورشید گرفتار گشته.

سیاره تیر و عصر فضا

در سال‌ ۱۹۷۴ میلادی، سفینهٔ مارینر ١٠ آمریکا، از نزدیکی سیارهٔ تیر گذشت و توانست ۶۴۸ عکس خوب، از حدود ۵۰٪ سطح سیاره، که در آن هنگام در برابر خورشید واقع شده بود، گرفته و مخابره کند.عکس‌ها نشان می‌دهند که سطح تیر نیز چون ماه، دارای کوه‌ها و نیز دره‌های فراوانی است که به نظر می‌آید به علت بمباران مداوم صدهاهزار سنگ آسمانی صورت گرفته باشد.زمان این بمباران‌ها شاید بلافاصله پس از پیدایش و تکوین دستگاه خورشیدی بوده‌است.

عکس‌هایی که فضاپیمای «[۹]

در تیر، درهٔ بزرگی به قطر تقریبی ۱٬۳۰۰ کیلومتر وجود دارد که اطراف آن را کوه‌های به نسبت بلندی که ارتفاع برخی از آن‌ها به یک و نیم کیلومتر نیز می‌رسد، احاطه کرده‌اند.برخی از این گودی‌ها، شاید به علت جریان مواد مذاب آتشفشانی قدیمی، صاف و تیز شیار شیار شده‌اند.

ارتباط با مارینر ۱۰ در ۲۴ مارس ۱۹۷۵ قطع شد.این سفینه اولین و تنها سفینه‌ای بوده‌است که تا امروز به مقصد تیر روانه شده‌است.

در بررسی‌هایی که در سال ۱۹۹۰م از روی زمین در مورد سیارهٔ تیر به عمل آمد، دیده شد که دو ناحیه بر روی سطج این سیاره از نقاط دیگر بسیار داغ ترند، علت آن را تأثیِر توأم گردش‌های وضعی و انتقالی تیر در حفظ گرمای گرفته شده از خورشید دانستند. زیرا مدت یک شبانه روز در تیر دو سوم مدت یک سال آن است .

تیر بر خلاف اندازهٔ کوچکی که دارد، بسیار سنگین است و از این جهت ستاره‌شناسان معتقدند، در زیر پوستهٔ سنگی نازک این سیاره، هستهٔ مرکزی بزرگی ساخته شده از آهن، وجود داشته باشد.

Online User

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.